Studing With Kim Taehyung

3.6K 544 31
                                    

P.O.V:جونگ کوک
تو خونه تنها نشسته بودمو موهایی که جلوی صورتم میومدن رو فوت میکردم که گوشیم زنگ خورد

جونگ کوک-بله

تهیونگ-سلام جونگ کوکا

جونگ کوک-سلام هیونگ تویی چیزی شده

تهیونگ-اره یعنی نه چیزی نیست که نگران بشی شمارتو از یونگی گرفتم که ازت یه سوال بپرسم

جونگ کوک-بله بتونم جواب میدم

تهیونگ-میشه بیای خونم و تو درسا بهم کمک کنی اکه این ساعت برات سخته برات راننده میفرستم

جونگ کوک-هیونگ الان کسی خونمون نیست زنگ میزنم بهشون بگم بهت خبر میدم

تهیونگ-باشه من ادرسو در هر صورت برات میفرستم خدافظ

جونگ کوک-خدافظ

سریع زنگ زدم به مامانم اونم همونقدر سریع جواب داد

جونگ کوک-سلام مامان جونم

مامان-جونگ کوکا گوشام دراز شدن پشتشم مخملی

جونگ کوک-ای بابا چیکار کنیم اخه من میخوام برم خونه دوستم با هم درس بخونیم کی گوشاتو درست کنه اوما

مامان-برو من خودم گوشامو با خواهرت درست میکنم

گوشیو با لبخند قطع کردم که همون لحظه گوشی تو دستم لرزید به ادرس خونه تهیونگ هیونگ توی دستم نگاه کردم حالا براش چی بخرم سریع بهش گفتم که منتظرم باشه و خبر قبولیه مامانمو براش فرستادم لباسای خونه رو با شلوارلی و استین بلند ابی عوض کردم یکمی به خودم رسیدم ولی اون وسطا فهمیدم که این یکمی داره زیادی به سمت خیلی بیش‌از حد نزدیک میشه

اخر از همه تمام کتابای سال پیشمو ریختم توی کولمو بعد از پوشیدن سویشرتم کولمو انداختم رو دوشمو از خونه اومدم بیرون همین که از خونه بیرون زدم بارونم شروع کرد به باریدن زیپ سویشرتمو بالا کشیدمو و کلاهشو گذاشتم رو سرم و تا اولین شکلات فروشی بین راه دوییدم

جونگ کوک-سلام ببخشید میشه یه بسته از اون شکلاتا بدید

بعد از حساب پول شکلات بازم تا خونه تهیونگ دوییدم اما بارونم لج کرده بودو شدید تر میبارید با سیلی که اومده بود کم مونده بود شلوارم خیس بشه وقتی رسیدم سرکوچه خونشون دیگه جونی نداشتم که بدوئم

بنابراین به بارون که کل هیکلمو نم دار کرده بود اجازه دادم کامل خیسم کنه خیس شده بودم از موهام اب میچکید دستمو بردم جلو و زنگ زدم الان یه خدمتکار درو باز میکنه و برای تهیونگ از اینکه دوستی مثل من داره تاسف میخوره داشتم با نگاه کردن به زمین سناریو رو کامل میکردم که صدای تهیونگ ریشه افکارمو پاره کرد

تهیونگ-کوکی چی شده چرا..‌

بدون حرفی جعبه شکلاتو گرفتم جلوش

sweet school's  diaries Onde histórias criam vida. Descubra agora