Argue Like A Wife And Husband

2.7K 417 34
                                    

P.O.V:جین
جیمین-نامجون این روزا خیلی عجیب شده

جین-میدونم جیمینا از صبح تا حالا صد بار به من گفتی

جیمین-خو تو هم خونشی میدونی چشه

جین-جیمینا همسایشم یه چیزی مثل تو و یون..

حرفم با قرار گرفتن دوتا دست جلون قطع شد

جیمین -حدس بزن کیه

جین-چمیدونم

جیمین-همین الان داشتیم دربارش حرف میزدیم

جین-نامجون؟

جیمین-نه

جین-الان دقیقا داشتیم درباره نامجون حرف میزدیم

جیمین-خب به نامجون مربوطه

جین-عمش

نامجون-به عمه بیچارم چیکار داری هیونگ

جین-نامجون که جلومه عمش هم نیست پس تهیونگه

سوهیون-هیونگ چطور میتونی به من فکر نکنی

جین-تو اینجا چیکار میکنی

سوهیون-اومدم خونتون برای خواستگادی اومدم قلبمو.‌‌‌..

دست نامجون جلوی دهنش بود

نامجون-خب جین هیونگ امتحانت چطور بود

جین-بد نبود خوشحالم که فردا تموم میشه ولی تهیونگا چرا گرفته ای

تهیونگ-هیچی جونگ کوک کجاست؟

جین-کار داشت

تهیونگ اخم کرد و گفت

تهیونگ-با کی

جین-مثانه محترمش رفته دستشویی دیگه حتما باید بگم

تهیونگ -اها باشه جوش نیار هیو...

جونگ کوک-مرسی جیمین هیونگ

کیفشو از جیمین گرفتو به تهیونگ نگاه کرد

جونگ کوک-تهیونگا بریم دیگه

واتت؟؟تهیونگ

تهیونگ-تو برو من میام

نامجون-مث اینکه خیلی صمیمی شدید تهیونگ

تهیونگ-شماها اخر هفته تولدشه مث خر تو گلم

سوهیون-خو میریم شهربازی براش تولد میگیریم

تهیونگ-اممم اه خوبه پس همه چی با من کادو یادتون نره بای

سریع دویید و به جونگ کوک رسید

سوهیون-اونم عادت کرده هعی اینجا فقط منم که کسی دوستم ندا... اممم اون خوشگله کیه یونگی هیونگ که عکسش بک گراند گوشیته

یونگی ریز خندید

یونگی-امممم فکر ک..

جیمین نذاشت حرفشو تموم کنه

sweet school's  diaries Donde viven las historias. Descúbrelo ahora