P.O.V:جین
جیمین-نامجون این روزا خیلی عجیب شدهجین-میدونم جیمینا از صبح تا حالا صد بار به من گفتی
جیمین-خو تو هم خونشی میدونی چشه
جین-جیمینا همسایشم یه چیزی مثل تو و یون..
حرفم با قرار گرفتن دوتا دست جلون قطع شد
جیمین -حدس بزن کیه
جین-چمیدونم
جیمین-همین الان داشتیم دربارش حرف میزدیم
جین-نامجون؟
جیمین-نه
جین-الان دقیقا داشتیم درباره نامجون حرف میزدیم
جیمین-خب به نامجون مربوطه
جین-عمش
نامجون-به عمه بیچارم چیکار داری هیونگ
جین-نامجون که جلومه عمش هم نیست پس تهیونگه
سوهیون-هیونگ چطور میتونی به من فکر نکنی
جین-تو اینجا چیکار میکنی
سوهیون-اومدم خونتون برای خواستگادی اومدم قلبمو...
دست نامجون جلوی دهنش بود
نامجون-خب جین هیونگ امتحانت چطور بود
جین-بد نبود خوشحالم که فردا تموم میشه ولی تهیونگا چرا گرفته ای
تهیونگ-هیچی جونگ کوک کجاست؟
جین-کار داشت
تهیونگ اخم کرد و گفت
تهیونگ-با کی
جین-مثانه محترمش رفته دستشویی دیگه حتما باید بگم
تهیونگ -اها باشه جوش نیار هیو...
جونگ کوک-مرسی جیمین هیونگ
کیفشو از جیمین گرفتو به تهیونگ نگاه کرد
جونگ کوک-تهیونگا بریم دیگه
واتت؟؟تهیونگ
تهیونگ-تو برو من میام
نامجون-مث اینکه خیلی صمیمی شدید تهیونگ
تهیونگ-شماها اخر هفته تولدشه مث خر تو گلم
سوهیون-خو میریم شهربازی براش تولد میگیریم
تهیونگ-اممم اه خوبه پس همه چی با من کادو یادتون نره بای
سریع دویید و به جونگ کوک رسید
سوهیون-اونم عادت کرده هعی اینجا فقط منم که کسی دوستم ندا... اممم اون خوشگله کیه یونگی هیونگ که عکسش بک گراند گوشیته
یونگی ریز خندید
یونگی-امممم فکر ک..
جیمین نذاشت حرفشو تموم کنه
ESTÁS LEYENDO
sweet school's diaries
Fanfic-جونگ کوکا کاش میتونستی لبای خودتو بچشی -نیازی بهش ندارم چون خودم یه چیز بهتر دارم ژانر:مدرسه ای،عاشقانه،زندگی روزمره کاپل:ویکوک-یونمین-نامجین وضعیت:تمام شده