Shy

2.7K 385 26
                                    

P.O.V:جیمین
حولم رو پوشیدم  و بندشو محکم بستم رفتم تو اشپزخونه

یونگی- سرما میخوری لباس بپوش

جیمین-به نظرت همه چی خوب پیش میره

یونگی-واسه همه بجز من

جیمین-خوبی یونگی؟اتفاقی افتاده

یونگی-یه چیزی اذیتم میکنه جیمین

جیمین-اون چیه 

یونگی-تویی

جیمین-چی؟چیکار کردم

یونگی-بدون اینکه به دل من فکر کنی بدون لباس میای جلوم و توقع داری من مشکلی نداشته باشم

جیمین- کی میخوای به عمه بگی

یونگی-اون همینجوریشم میدونه

چشمام گرد شد

جیمین-کی بهش گفتی

یونگی-نگفتم دیشب که داشتیم همو میبوسیدیم دید

جیمین-خدا بخیر بگذرونه

یونگی-مشکلی نداشت جون صبح بهم گفت حواسم بهت باشه

جلوتر اومدو پیشونیشو گذاشت رو پیشونیم

یونگی-لباس میپوشی یا نه؟

جیمین-اگه نپوشم چیکار میکنی

یونگی-هیجی فوقش فردا لنگ لنگون راه میری

جیمین -بی ادب

عمه-ادب منو نشونه نگیر جیمین اینارو اصلا از من به ارث نبرده

یونگی-مامان

جیمین-عمه ببخشید من ...من

عمه-ای بابا چرا یهو دوتایی قرمز شدید اگه مزاحمم برم

یونگی-کجا؟

عمه-خونه دوستم

یونگی-این دوستت کیه که همیشه خونشی

عمه-بده دارم بهتون وقت واسه تنهایی میدم

یونگی-عالیه

عمه خندیدو رفت بیرون

نزدیکتر اومد

یونگی-که این کارو نمیکنی دیگه

جیمین-اذیت نک..

صدامو با بوسش قطع کرد دستمو توی موهاش فرو بردم

بند حولمو باز کرد

جیمین-نکن خجالت میکشم

یونگی-از کی از من؟؟بیخیال جیمین تو فقط فقط مال منی و منم تنها کسیم که بدنتو میبینن پس خجالت نکش

انگشتاشو رو ترقوم کشید

یونگی-جیمین

جیمین-بله

یونگی-اجازه هست؟

جیمین-واسه چی اجازه میگیری؟

یونگی-میخوام واسه خودم بشی ولی تو چی تو میخوای ؟

sweet school's  diaries Where stories live. Discover now