P.O.V:جیمین
حولم رو پوشیدم و بندشو محکم بستم رفتم تو اشپزخونهیونگی- سرما میخوری لباس بپوش
جیمین-به نظرت همه چی خوب پیش میره
یونگی-واسه همه بجز من
جیمین-خوبی یونگی؟اتفاقی افتاده
یونگی-یه چیزی اذیتم میکنه جیمین
جیمین-اون چیه
یونگی-تویی
جیمین-چی؟چیکار کردم
یونگی-بدون اینکه به دل من فکر کنی بدون لباس میای جلوم و توقع داری من مشکلی نداشته باشم
جیمین- کی میخوای به عمه بگی
یونگی-اون همینجوریشم میدونه
چشمام گرد شد
جیمین-کی بهش گفتی
یونگی-نگفتم دیشب که داشتیم همو میبوسیدیم دید
جیمین-خدا بخیر بگذرونه
یونگی-مشکلی نداشت جون صبح بهم گفت حواسم بهت باشه
جلوتر اومدو پیشونیشو گذاشت رو پیشونیم
یونگی-لباس میپوشی یا نه؟
جیمین-اگه نپوشم چیکار میکنی
یونگی-هیجی فوقش فردا لنگ لنگون راه میری
جیمین -بی ادب
عمه-ادب منو نشونه نگیر جیمین اینارو اصلا از من به ارث نبرده
یونگی-مامان
جیمین-عمه ببخشید من ...من
عمه-ای بابا چرا یهو دوتایی قرمز شدید اگه مزاحمم برم
یونگی-کجا؟
عمه-خونه دوستم
یونگی-این دوستت کیه که همیشه خونشی
عمه-بده دارم بهتون وقت واسه تنهایی میدم
یونگی-عالیه
عمه خندیدو رفت بیرون
نزدیکتر اومد
یونگی-که این کارو نمیکنی دیگه
جیمین-اذیت نک..
صدامو با بوسش قطع کرد دستمو توی موهاش فرو بردم
بند حولمو باز کرد
جیمین-نکن خجالت میکشم
یونگی-از کی از من؟؟بیخیال جیمین تو فقط فقط مال منی و منم تنها کسیم که بدنتو میبینن پس خجالت نکش
انگشتاشو رو ترقوم کشید
یونگی-جیمین
جیمین-بله
یونگی-اجازه هست؟
جیمین-واسه چی اجازه میگیری؟
یونگی-میخوام واسه خودم بشی ولی تو چی تو میخوای ؟
YOU ARE READING
sweet school's diaries
Fanfiction-جونگ کوکا کاش میتونستی لبای خودتو بچشی -نیازی بهش ندارم چون خودم یه چیز بهتر دارم ژانر:مدرسه ای،عاشقانه،زندگی روزمره کاپل:ویکوک-یونمین-نامجین وضعیت:تمام شده