Part 20

2.5K 472 176
                                    

مایلی با جدیت باهام دست داد و گفت:خوشوقتم از دیدنتون آقای مالیک ما نتیجه رو سر فرصت مناسب بهتون اعلام میکنیم

+ممنون خدانگهدار

مایلی:به سلامت

سوار ماشین شدم که شان با کارا خدافظی کرد و اونم سوار شد

شان:خب؟چیشد؟چی گفت؟؟

+گفت نتیجه رو اعلام میکنیم

شان:عاااا خوبه

چپ چپ نگاش کردم که گفت:نمیخواد اینجوری نگام کنی خب اصلا بیا من و بخور تعارف نکن آره بیا بخورر بیا بخورررر بیا بخورشششششش

+خفشو شان

شان:یکم سخته ولی سعیمو میکنم

+استرس دارم

شان:..

+بنظرت خوششون اومد؟

شان:..

+شااان

شان:..

+مردییی مرتیکه؟

شان:عه خودت گفتی خفه شم

+تو دهنت هیچوقت بسته نمیشه الان جدی گرفتی؟

شان:خب دلم خواست الان جدی بگیرم

+شااان

شان:جونم

+بنظرت خوششون اومده؟

شان:آره تو عالی بود

+جدی میگی؟

شان:آره من با مایلی همکاری داشتم میشناسمش بنظرم خوشش اومد

+حس میکنم اون دوستش کارا خیلی روش تاثیر داشت

شان:من فکر میکنم که بیشتر از دوستن ولی آره اون روش خیلی تاثیر داره

+کارا خوشش اومد؟

شان:آره اون که خیلی خوشش اومد از تو هم خیلی خوشش اومد

+این خوبه؟

شان:آره خیلی خوبه

+هوف لویی کجاست؟

شان:تو خونت منتظره ما

+واقعا حس بدی نسبت به این کارم دارم

شان:میخوای کلا تو حس نکن

+شان

شان:هان

+کی نتیجه رو اعلام میکنن؟

شان:نمیدونمم،راستییییی

+هوم

شان:آهنگ دومیه رو تموم نکردی؟

+نه ولی آخراشه،رو یکی دیگه هم دارم کار میکنم

شان:خوبه خوشم اومد خودتو غرق موزیک کردی

+واقعا از آهنگام خوشم میاد

شان:منم همینطور
بعد از سکوت طولانی شان دوباره گفت:
آهنگ لویی رو براش نوشتی؟

My broken heart(Ziam♡)Where stories live. Discover now