Zayn pov:
با سوزش انگشتم ته سیگارم رو روی مچ دستم خاموش کردم بیخیال سوزش دستم شدم و یکی دیگه روشن کردم
حرفای تو سرم داشت دیوونم میکرد(اگه نیای سراغ این بچه تو همون پروشگاه بزرگ میشه)
پک عمیقی به سیگار زدم و به رقصیدن دود سیگار نگاه کردم
این سیگار از خیلیا باوفا تر بود حداقلش این که اگه خودت نمیخواستی بهت آسیب نمیزد پای دردای تو میسوخت و تو رو تسکین میداد
طبق قانون ناوشته ایی همیشه مشکلات باهم روی سرم خراب میشد
لیام رو بعد از چند سال دیدمش مثل همیشه خوشتیپ بود کنار بن خوشحال به نظر میرسید
هنوز نتونستم موضوع بن و لیام رو هذم کنم حتی فکر کردن به مشکل جدید هم آزارم میداد(اون بچه جز تو کسی و نداره نمیتونی اون و رهاش کنی)
شیشه الکل رو سر کشیدم و با تموم شدن بطری با نا امیدی پرتش کردم گوشه اتاق
(به خانوادت هم زنگ زدم اونا اصلا باور نکردن گفتند اون حرومزاده رو نمیخان تنها امیدم تویی این بچه از گوشت و خون توئه تو باید بیای و ببریش)
سیگارم رو بالاتر از زخم قبلی خاموش کردم و خودم رو روی تخت پرت کردم
(لطفا بیا دنبالش اون خیلی تنها و غمگین شده)
Louis pov:
سرم رو تو دستام فشار دادم خیلی درد میکرد خسته شده بودم از بحث کردن
هری:لویی تو تو میدونستی ما میام اونجا و نگفتی توووو میدونستی کارا با زین قرارداد بسته و نگفتی تو همه چی رو میدونستی لعنت بهت
+هررررری میگم نمیدونستم من این چند روز همش پیش تو بودم اصلا نمیدونستم زین با کی قرارداد بسته فرصت نشده بود درمورد این حرف بزنیم من این اواخر داشتم رو آهنگی که برای مامانمه کار میکردم انقدر سر من داد نزن ، تقصیر من نیست که شما ها انقدر از زین متنفرین
کارا:تقصیر منه معذرت میخوام
مایلی: نه کارا لازم نیست الکی عذر خواهی کنی تقصیر توئه شما حتی درمورد زین باما حرف هم نزده بودین انتظار داری ما از کجا بفهمیم زین دشمن شماست
نایل:آره هری حق با اوناست بسه
هری:حال لیام و نمیبینی؟
+هرولد من درکت نمیکنم اصلا تقصیر ما نیست اگه میدونستم اصلا نمیزاشتم شما ها چندکیلومتر هم بهش نزدیک شین چه برسه این که بیاین کنسرتش و مسخرش کنین شما لیاقت اون و ندارین
هری:لویی
+هان؟؟؟
هری از کلافگی داشت دیوونه میشد
هری:دیدی چقدر لاغر شده بود؟
نایل:کی؟
هری:زین دیگه دیدی گونه هاش زده بود بیرون خدای من ضعیف تر از اخرین باری که دیده بودمش شده بود
ESTÁS LEYENDO
My broken heart(Ziam♡)
Fanfic•Completed• "قلب شکستهِ من" میشه نری؟ میشه برای چند ثانیه تظاهر کنی که دوسم داری؟ میشه حداقل یه بار به دروغ بهم بگی دوستت دارم؟ انقدر تو حسرت این دوتا کلمه دارم میسوزم که برام مهم نیست دروغه برام مهم نیست که تو ازم متنفری میشه حداقل الان که از پیش...