part 55

2.3K 381 814
                                    

zayn pov:

نگاهم رو از قطرات بارون گرفتم و سر انگشتای قرمزم رو بی هدف روی پنجره‌ی بخار گرفته کشیدم.

با نشستن دستای ظریف و کوچیکی روی شونه‌م برگشتم و به چشمای درشت و براق نوا نگا کردم.
وقتی دیده بودمش تازه فهمیده بودم که چقدر دلم براش تنگ شده،این مدت بدون نوا خیلی سخت گذشت...

نوا به جلو خم شد و با لب های مرطوبش سریع گونه‌م رو بوسید.
با کنجکاوی کنار گوشم جیغ بلندی کشید و گفت:یعنی الان که بریم خونه،لیام اونجاست؟

چهره‌ام رو از صدای بلند نوا جمع کردم و سمت جلو خم شدم.
روی صندلی چرخیدم و با آرامش زیرلب گفتم: آره عزیزم هست،لازم نیست انقدر جیغ بزنی.

نوا ذوق زده خندید و گفت: یعنی می‌تونه بازم موهامو ببافه؟

مشتای کوچیک‌ش رو هیجان زده تکون داد و پاهاش رو محکم به کف ماشین کوبید.لبخندی به ذوق کودکانه‌ش زدم و گفتم: البته که میتونه موهاتو ببافه.

هیجان زده دستاش رو بهم کوبید و دوباره جیغ کشید.

انگشتای کوچیکش رو آروم بوسیدم و گفتم: یکم دیگه میرسیم خونه، اونجا می‌بینیش لطفا انقدر جیغ نزن.

نوا:زینی میشه لیام و تو خونه نگه داریم تا همیشه موهامو ببافه؟لطفا بمونه،زیاد گازش نمی‌گیرم قول.

به لحن کشدار نوا خندیدم و گفتم: عزیزدلم، لیام قراره همیشه پیش ما بمونه.

با چشمای متعجبش توی چشمام نگاه کرد و رو به لویی گفت: تالمینسون، داره راست میگه؟

لویی صدای خندش رو توی گلوش خفه کرد و با لطافت زیرلب گفت: اره راست میگه. لیام قراره پیشتون زندگی کنه!

نوا خندید و خودش و روی صندلی جلو کشید و آرنجش رو روی شونه‌م گذاشت تا صورت لویی رو ببینه.

نوا:یعنی همیشه‌ی همیشه‌ی همیشه میتونه موهامو ببافه؟

صدای بچه‌گونه و ذوق زده‌ش گوشم رو پر کرده بود،حقیقتا خودمم وقتی بهش فکر می‌کردم دوست داشتم مثل نوا جیغ بزنم و پا بکوبم،ولی خب دیگه اونجوری نمیشد نوا رو کنترل کرد.

+همیشه می‌تونه موهاتو ببافه عزیزدلم. لیام قراره همیشه پیش من و تو بمونه. پیش ما، نوا.

نوا دوباره جیغ کشید و پاهاش رو محکم به کف ماشین کوبید.
لویی محتاط بدون اینکه چشمش رو از جاده برداره رو به نوا گفت: پرنسس، میشه بشینی و کمربندت رو ببندی ؟

My broken heart(Ziam♡)Where stories live. Discover now