part 25

2.5K 446 404
                                    

Louis pov:

در آسانسور باز شد و کارا اومد داخل

چهارتامون به طرز ضایعی پشتمون رو کردیم بهش

کارا با تعجب یکم نگاهمون کرد،سرش رو چرخوند و بلند گفت:زین نمیای؟

زین:اومدم اومدم

آسانسور شروع به حرکت کرد و رفت بالا

زین:واقعا هنوز از دستت عصبیم

کارا:بیخیال بابا همش یه مسابقه بود

زین:مرسی،واقعا خیلی به حرفای من توجه میکنی

کارا:واقعا با این مدل موی جدیدت تحت تاثیر قرار گرفتم،کسی بهت گفت اینجوریش کنی؟

زین:خیلی ضایع بحث رو عوض کردی
ولی همش بخاطر نوا بود،واقعا حوصلش رو نداشتم

گوشای لیام از شنیدن نام دختری از زبون زین تیز شد

کارا:با این که زیاد راضی نیستم نوا رو به همه معرفی کنی،ولی دختر شیرینه حتما بیارش ببینمش

+بیخیال کارا اون دختر زندگیمه من نمیتونم بخاطر شهرت مسخره ام،اون رو پنهان کنم

کارا:باشه چیزی نگفتم که،
باهاش زیاد عکس و فیلم بزار،زیاد جلب توجه میکنه

+معلومه که میکنه اون دختر فوق العادس

کارا:راستی،آلبومت تمومه دیگه؟

زین:آره آخریش رو که...

کارا:آره حلش کردم تاریخ ملاقاتتون رو برات میفرستم،راستی!!

زین:هوم

کارا:شماره دکترت رو برام بفرس باید بدونم وضعت چقدر خرابه

زین:میترسی بمیرم ضرر کنی؟

کارا:نه احمق اگه به مردن باشه که من از مردنت بیشتر پول درمیارم

زین:خیلی بهم محبت داری،شرمنده شدم اصلا

کارا:معلومه که دارم

آسانسور ایستاد و کارا آیپدش رو تو دستاش جا به جا کرد و گفت:من رفتم دیگه خدافظ

زین:خدافظ

دستمو گذاشتم رو پهلوهای زین و محکم فشار دادم

زین سریع برگشت عقب و محکم هولم داد،کمرم خورد به دیوار و افتادم زمین

+آیی چته وحشییی

زین با تعجب خم شد و دستم رو گرفت و بلندم کرد و گفت:لویی،تو اینجا چیکار میکنی

دست زین رو محکم فشار دادم و گفتم:من نباید این سوال رو ازت بپرسم؟اینجا چه گوهیی میخوری
آخ کمرم، واقعا وحشی شدی شان حق داشت

زین:خب ترسیدم یهو

+اینجا چیکار میکنی؟

زین:باید با کارا حرف میزدم

My broken heart(Ziam♡)Where stories live. Discover now