11

680 94 1
                                    

_واو دختر تو فوق العاده شدی...اصلا انتظار نداشتم رزای زشت همیشگیم اینطوری خوشگل باش و دل هرکسی که ببینتش رو ببره

از شوخی و تعریف جنی خندم گرفت و یجواریی خوشم اومد.خودمم احساس میکردم خیلی عوض شدم بعد ازاینکه جنی موهامو درست کرد و آرایشم کرد وقتی تو آینه خودمو دیدم متعجب شدم.این تغییرو خیلی دوست داشتم و از جنی ممنون بودم که کمکم کرد و کنارم بود

_توهم خیلی خوب شدی
_بی احساس فکر نمیکنی کلمه خوب برای من یکم کمه یه چیز بهتری بهم بگو
_توهمیشه خوب بودی ولی امشب عالی شدی...این چطور بود
_هرچند اون جمله ای که برازنده من باش نگفتی ولی باش قبول میکنم

با خنده رفتم بغلش کردم و‌بوسه نرمی رو لپش گذاشتم

_بیا بریم پایین همه منتظر تو هستن

وقتی از تاق اومدیم بیرون و سمت پله ها رفتیم استرس گرفتم تا قبل الان همه چی خوب بود و آروم بودم ولی صدای اهنگ ملایمی که میومد و با صدای آدمای پایین قاطی شده بود باعث شد نگران بشم.
نگران از اینکه دوباره توی جمع بزرگی قرار بود باشم نگران از نگاه ها و حرفایی که بقیه قرار بود درموردم بگن و از طرف دیگه نقشه ای که شروعش از امشب بود و اونو به آدم غیر قابل اعتمادی مثل چوی سپرده بودم و از همه بیشتر نگران از واکنش کوک که بلاخره امشب باید بهش میگفتم چی تو سرم دارم.

_پس چرا بالای پله ها خشکت زده...زود باش دیگه

وقتی جنی چند پله رو پایین رفته بود و من سرجام وایساده بودم با اخم کوچیکی رو پیشونیش ازم پرسید و من تو دلم میگفتم کاش میتونستم بهش بگم چقد تحت فشارم.

لبخند کم جونی زدم و از پله ها پایین رفتم.وقتی کنارش وایسادم بی اراده دستشو گرفتم و اون متوجه حال بدم شد بهم لبخند زد دستمو فشار داد

_نگران نباش...امشب شب توعه همه چی هم قراره عالی پیش بره

سری تکون دادم نفس عمیقی کشیدم تا خودمو اروم کنم

_زود باش لبخند بزن و برو پیش پدرت...اون حتما خیلی مشتاقه تاتورو ببینه

دستاشو ول کردم باهم وارد سالن پذیرایی بزرگی که پر از ادمایی با لباسای گرون قیمت و مشغول حرف زدن باهم بودن شدیم.
جنی با دستش سمت چپم اشاره کرد که چند قدم اونورتر شین هه و پدرم کنار هم با چند نفر داشتن حرف میزن.
با قدمای اروم به اون سمت رفتم و با دیدنم جمع کوچیکی که مشغول بودن ساکت شدن. با استرس لبخندی زدم کنار پدرم وایسادم و اون درحالی که با افتخار بهم نگاه میکرد دستشو گذاشت پشتم.

_عزیزم تو امشب فوق العاده شدی
_ممنونم
_آقای پارک دخترتون واقعا زیبا هستن از اخرین باری که دیدمشون خیلی عوض شدن و الان یک خانم جوان و باوقار شدن
_ممنونم خانم مین
_عزیزم چرا ساکتی

she is backWhere stories live. Discover now