:تهیونگ
جونگ کوک من دارم برمی‌گردم
من:
تو هم دلت تنگ شده نه؟
:تهیونگ
من دارم میام که مراقبت باشم
من:
نامجون هیونگ همیشه میگه تو برمیگردی چون عاشقمی
:تهیونگ
چرا غذا نمیخوری؟
من:
می‌خوام بغلت کنم ، زمان زیادی از آخرین باری که رو پاهام نشستی میگذره
:تهیونگ
لطفا خوب باش
:تهیونگ
فقط چند دقیقه
:تهیونگ
و من پیشتم
من:
برام گل بخر
_________________________________
گفتی چت بزارم ولی الان بوکمو نمیخونی
من رو حرفم موندم
دوست دارید پارتنرتون (دوس دختر یا پسر/همسر حتی دوست ساده و...) چطور بهتون ابراز علاقه کنه؟
YOU ARE READING
Taehyung's Feelings |kookv
Fanfictionلبخندای شیرین جئون جونگ کوک پسر سال پایینی و هر چیزی که به اون مربوطه برای پسر مو فندقی جذابه. اون بزرگ ترین موفقیت رو یه ربع زنگ ناهار نشستن کنار کوک میبینه. این علاقه ساده و در ظاهر یک طرفه زمینه ساز عشق درخشانشون در آیندس فیلینگز داستان ساده ای د...
