اولین روز رفتن بچه ها خوب بود
اونا تو مدرسه جمع شدن و بعد باهم رفتن.
همشون خوشحال بودن و میخندیدنهمکلاسی هام قبل از سوار شدن منو بغل کردن و باهام حرف زدن
اونا واقعا خوبن...همشون مثل خانوادم مراقبمن
بخاطر اوناس که تا الان کسی تو مدرسه مسخره یا اذیتم نکرده
اوه و درمورد جونگ کوک...
امروز تنبیه شده بود
باید تو مدرسه میمونداین خیلی بده ولی چرا من وقتی در حال تمیز کاری دیدمش زدم زیر خنده؟
با اون دستمالی گل گلی دور سرش خیلی بامزه شده بودمن باید برم و اشکامو پاک کنم *خنده
_________________________________________
نخند >.<
این روزایی که مدرسه خالیه چه جذابه:^)دوستای من هیچوقت بخاطر اینکه اذیتشون میکنم ناراحت نمیشن
دوستای شما چطورن؟
ESTÁS LEYENDO
Taehyung's Feelings |kookv
Fanficلبخندای شیرین جئون جونگ کوک پسر سال پایینی و هر چیزی که به اون مربوطه برای پسر مو فندقی جذابه. اون بزرگ ترین موفقیت رو یه ربع زنگ ناهار نشستن کنار کوک میبینه. این علاقه ساده و در ظاهر یک طرفه زمینه ساز عشق درخشانشون در آیندس فیلینگز داستان ساده ای د...