امروز اتفاق خاصی نیوفتاد :'(
اون به نظر خسته بود.
زیاد حرف نمیزد.نمیخوام تو این حال ببینمش (TT)
اون باید همیشه به من لبخند بزنههههه
امروز منو تو زنگ استراحت و موقع برگشت به خونه دید اما تاریکی لبخندش از گریه هم بیشتر بود
میخوام باهاش حرف بزنم
بهش بگم که این اواخر روش یه کراش کوچولو دارم و اون بهم بخندهدلم میخواد کسی که خوشحالش میکنه من باشم
اما نمیتونم
نمیتونم بهش چیزی بگممن خیلی بدبختم...
_________________________________
این پارت خیلی شاد نبود
من واقعا متاسفم:'(بنظر شما تهیونگ چطور میتونه جونگ کوک رو خوشحال کنه؟
(شیطونه میگه امروز دو پارت آپ کنم...... من در کمال خونسردی میگم.....؟)
VOCÊ ESTÁ LENDO
Taehyung's Feelings |kookv
Fanficلبخندای شیرین جئون جونگ کوک پسر سال پایینی و هر چیزی که به اون مربوطه برای پسر مو فندقی جذابه. اون بزرگ ترین موفقیت رو یه ربع زنگ ناهار نشستن کنار کوک میبینه. این علاقه ساده و در ظاهر یک طرفه زمینه ساز عشق درخشانشون در آیندس فیلینگز داستان ساده ای د...