_چیشده کوک؟ معشوقت تو تایتانیک رهات کرده؟
جیمین به حالت کنایه بهم گفت و بعد زد زیر خنده_فکر میکنه ازش استفاده کردم
ناامید و خسته گفتمبا دستاش بازو هام رو گرفت و مجبورم کرد نگاهامون رو متصل کنم
خنده صورتش رو جمع کرد و با لحن جدیش گفت:
_مگه هدفت همین نبوده ، پلی بوی؟چقدر بدبخت شدم که جیمین بی مزه ، مسخرم میکنه
به یه سمت هولش دادم
با برداشتن قدم های بلند ازش دور شدمبا پاهای کوچیکش خودش رو به من رسوند و با صدای نه چندان آرومی شروع به غر زدن کرد
آهه جیمینا اصلا حوصله ندارم_حداقل احترام زمانی که با هم بودیم رو نگه دار-
قبل از پایان جملش یقه شو گرفتم و توی اولین کوچه کشیدمش
کوبیدمش به دیوار
با دستاش به مچ و سینم فشار وارد میکرد که ازش دور شملباسش رو یکم پایین کشیدم و صورتم رو نزدیک گردنش بردم. تا چند ثانیه ، دندونام به پوستش میرسید
صداش که با بغض خفیفی کاور شده بود اومد:
_منو رد کرد.... گفت هنوز بچم ، منو نمیخواد کوک ، توی چشمام نگاه کرد و گفت منو نمیخوادبا شنیدن جملش ناخداگاه دستام شل شد
ازش دور شدم و به چشماش که یه لایه شفاف اشک روش بود زل زدمدرکش میکنم
از کوچه اومدم بیرون
بدون فکر به اتفاقات چند دقیقه پیش به راهم برگشتمهنوز دو متر دور نشده بودم که لرزش موبایلم که داخل جیبم بود متوقفم کرد
کیتن موچی:
شماره ته رو برات میفرستم ، مسترته؟
جیمین شماره اون رو از کجا آورده..... اوه! خب تهیونگ و اون همکلاسینباید خودم شمارش رو میگرفتم
اما چرا به ذهنم نرسید که اون با این سن ممکنه گوشی داشته باشه؟باید فردا به جیمین بستنی بدم
کمک بزرگی کردبا پوزخندی که روی لبم بود به خونه برگشتم
_________________________________
من یه رایتر بدم
کسی که نمیزاره شما بفهمید چه اتفاقاتی بین اینا افتاده :)شاید جالب باشه که بدونید چرا سریع آپ میکنم
خب چون میخوام ووت ها یه کا شه 😂
بزاریدش لیستاتون در صورت امکان ، ممنون♥چتشون رو بزارم یا منتظر میمونید تهیونگ تو دفترش بنویسه؟
ŞİMDİ OKUDUĞUN
Taehyung's Feelings |kookv
Hayran Kurguلبخندای شیرین جئون جونگ کوک پسر سال پایینی و هر چیزی که به اون مربوطه برای پسر مو فندقی جذابه. اون بزرگ ترین موفقیت رو یه ربع زنگ ناهار نشستن کنار کوک میبینه. این علاقه ساده و در ظاهر یک طرفه زمینه ساز عشق درخشانشون در آیندس فیلینگز داستان ساده ای د...