نمی خوام گریه کنم
من هیچوقت از خودم بدم نمیومدهمه ما نواقصی داریم
شاید من نتونم حرف بزنم
ولی صورتم از آدم های اطرافم خوشگل تره
مهم همینه نه؟برتری های من
اما.....
من حاضرم این صورت بی نقصمو با مادربزرگم عوض کنم.
و در عوضش بتونم با جونگ کوک حرف بزنماون هر روز بی حال و مریض تر میشه
امروز اونم از رفتن به اردو انصراف داد
من خوشحالم چون اون میمونه و من تنها نمیشماما امیدوار بودم بره
چون نمیخوام اینجوری ببینمش.البته جلوی چشمام همیشه قوی و جذاب میمونه
_________________________________
تهیونگ خیلی ناراحته
اما با نرفتن جونگ کوک اتفاقای خوبی میوفتهچرا جونگ کوک یهو افسرده شده؟ =_=
(صبح که بعد ظهر شماست بخیر *خمیازه)
ESTÁS LEYENDO
Taehyung's Feelings |kookv
Fanficلبخندای شیرین جئون جونگ کوک پسر سال پایینی و هر چیزی که به اون مربوطه برای پسر مو فندقی جذابه. اون بزرگ ترین موفقیت رو یه ربع زنگ ناهار نشستن کنار کوک میبینه. این علاقه ساده و در ظاهر یک طرفه زمینه ساز عشق درخشانشون در آیندس فیلینگز داستان ساده ای د...