Page Seven

2.3K 543 110
                                    

معلممون گفت هفته بعد چند نفر از کل مدرسه رو رندوم به اردو چند روزه میبرن

اونا قرعه کشی کردن
و من هم انتخاب شدم

اما نمی خوام برم...

میدونم شاید بتونم یه مدت از درس و مدرسه راحت شم اما من کسی رو ندارم که باهاش وقت بگذرونم

پس مودبانه رد کردم

می‌خوام فردا زنگ ناهار پیش جونگ کوک بشینم
فکر نکنم نیاز باشه حرفی بزنم

فقط امیدوارم با سرخ شدنم اون رو به اشتباه نندازم.

آه راستی!

گفتم امروز وقتی تو حیاط ورزش میکردیم از پنجره کلاسش برام یه موشک فرستاد؟

اون یه کاغذ معمولی و خالی بود
اما الان کنار من روی بالشت تختمه

شاید دیوونه شدم

_________________________________________

این پارت خیلی شلوغ بود
می‌خوام داستان رو زود تر جلو ببرم⁦⁄(⁄ ⁄•⁄-⁄•⁄ ⁄)⁄⁩

بنظر شما ته دیوونه شده یا اون کاغذه تلسم شده و جونگ کوک یه جادو گره؟‌ ⁦(´⊙ω⊙')!⁩

Taehyung's Feelings |kookvHikayelerin yaşadığı yer. Şimdi keşfedin