Page Six

2.4K 554 92
                                    

اینبار وقتی داشتم به خونه بر میگشتم ، سنگینی نگاهی رو احساس کردم.

جونگ کوک و یکی از دوستاش پشت سرم بودن!

از یونیفورم پسر کناریش میشد فهمید به مدرسه ما نمیاد.
سرش رو شونه کوک بود و داشت آروم یه آهنگ رو می خوند.

اون خیلی زیبا بود•–•

بینی کوچیک و لبای درشتش باعث میشد کسی نتونه این مسئله رو رد کنه!

ولی برای من هیچ پسری جذاب تر از بغل دستیش وجود نداشت....
با اینکه انگشتای کشیدش تو دست اون قفل بود ، به من نگاه میکرد

با همون لبخند آشناش

و این بار من هم بهش بزرگ ترین لبخندم رو نشون دادم

_________________________________________

بالاخره تهیونگ جواب اون همه لبخند رو داد⁦(・o・)⁩
خودم خیلی خوشحال شدم

چرا تهیونگ با کوکی حرف نمیزنه؟

Taehyung's Feelings |kookvHikayelerin yaşadığı yer. Şimdi keşfedin