رو به سقوطم...
چیزی تا پایانم نمانده...
همچو شعله ی کوچک شمع در زیر باران رو به خاموشی ام!!!انتهای داستان من دور نخواهد بود وقتی که از چشمت افتاده ام!!!
من را از چه میترسانی؟؟؟
من همان پروانه یِ عاشقِ قصه ها هستم!!!
بالهایم را که بنگری رد بوسه های آتشین ات را خواهی دید!!!
قلبم را بشنو!!!
خواستنت را فریاد میزند و عشقت را در رگهایم جاری میکند!!!روزهای بودنت چه زود گذشت!!!
دلبندم...
تو اکنون نیستی...آخ که چقدر ثانیه های نبودنت طولانی میگذرند!!!
و
من
نمیدانم با قلبی که برای من نیست چه کنم؟؟؟!!!☔☔☔
بارون رو دوست دارین؟!
اینجا الان داره بارون میاد!!!