اینجا،
سرزمین سرد و سنگین خاکستری رنگ من است!اینجا زمین دروغ میگوید!
آسمان دروغ میگوید!
خورشید دروغ میگوید!
و ماه تابان آهسته جان میدهد بین حجم بی پایان پلیدی ها!اینجا گل می گرید!
ابر می گرید!و
عشق
بی پناه و درمانده،
می میرد!اینجا همه اسیر شده اند در طلسم نفرت!
اینجا حتی لبخند هم بوی کینه میدهد!
رنگ دروغ دارد!اینجا همه چیز شبیه سراب است!
اینجا پروانه در تارعنکبوت،
جان میدهد؛
به جرم عاشقی!اینجا،
در کنج دیوار ها،
چه اشکها و آه ها پنهان شده است!اینجا هیولایی نیست!
آدمها خود هیولا اند!اینجا شبیه یک طنز تلخ، دردآور است!
اینجا شبیه کابوسی است سر برآورده از دل ترس ها!
اینجا،
جای شادی نیست!فقط بوی مرگ است!
رنگ مرگ است!
صدای مرگ است!اینجا فقط اندوه و درد است!
اینجا کمی خون است!
کمی اشک است!
کمی آه هست!اینجا پر از هق هق های بیصدا است!
اینجا پر از تنهایی است!
پر از ترس است!💫💫💫
اینجا جای شادی نیست:)
کاش میشد با صدای خودم بخونم براتون نوشته ها رو!:(