dance with devil ep31

1.1K 144 239
                                    

سلام کیوتیا💕

ممنون ازینکه منتظر موندید

پارت جدیدو براتون اوردم و سعی کردم یه کوچولو طولانی تر باشه🥺

♡♡♡♡♡

کوک در جواب حرف جیمین پوزخند عصبی زدو با حرص گفت:اینا به کنار...جیمین...تو چطور میتونی اینکارو با من کنی؟

جیمین ساکت نگاهش میکرد و بهش گوش میداد

کوک عصبی ادامه داد:تو همیشه به اینجور اخبار بی توجه میموندی تا فنا همه چیزو حل کنن ولی امروز از طرف من بیانیه ی معذرت خواهی میدی؟این چه کاری بود؟

جیمین خونسرد به کوک خیره شد:مردم منتظر معذرت خواهیت بودن

کوک با تنفر به جیمین خیره شد

با ناباوری و عصبانیت گفت:جیمین...تو گفتی هیچ چیز عوض نمیشه...تو یه دروغگویی

جیمین ابروشو بالا داد و به کوک نگاه کرد

اروم و با لبخند محوی گفت:منظورت چیه کوکی؟هیچی عوض نشده

گوشه ی لبش بیشتر بالا رفتو اروم پلک زد

کوکی فقط چند لحظه با تنفر بهش خیره شدو بعد بدون هیچ حرفی از اتاق رفت

با رفتن کوک جیمین اهی کشیدو به پشتی صندلیش تکیه داد

.............

فلش بک

جیمین و جانگ کوک مدت زیادی بود که با هم دوست شده بودن

جیمین روز به روز استعدادای جدید ازون پسر بچه ی خیابونی کشف میکردو همشونو توی ذهنش نگه میداشت

احساسشو عقلش بهش زور میکردن که باید کاری کنه که این پسر یه خواننده ی معروف بشه و وقتی پدرش رئیس یه کمپانی سرگرمی بود اون رویا غیرممکن نبود
البته اگه پدرش همچین ادمی نبود

روزهای زیادی جیمین با پارک کلنجار میرفت اما اون مغرورتر از اونی بود که یه پسر از خوانواده ای غیر اصیل رو ایدل کمپانیش کنه پس فقط با پسرش مخالفت میکردو خب وقتی پارک با چیزی مخالفت میکرد امکان نداشت نظرشو عوض کنه

.........

کوکی تو اتاق جیمین بود و ناراحت زمزمه کرد:ولش کن اون از من متنفره

جیمین گیج و کلافه گفت:دلیلشو نمیفهمم

کوکی یکم به روبه روش خیره موند و یهو بغضش ترکید و با صدای غمگینی گفت:من یه بچه گدام...اون منو نمیخواد

جیمین با ناراحتی بهش خیره شد و گفت:جانگ کوک من یه راهی پیدا میکنم

کوک:چطوری جیمین؟

جیمین:من برای ازدواج نکردنم یه راه پیدا کردم...برای اینم یه کاری میکنم

کوکی درحالی که اشکهاشو پاک میکرد خندید:داری گولم میزنی؟

dance with devilTempat cerita menjadi hidup. Temukan sekarang