خب سلام به همگی
من بالاخره بعد از مدتهای طولانی قسمت جدیدو دارم اپ میکنم اخر داستان توضیحاتشو بهتون میدم فقط همین اول میخوام واقعا از همه ی اونایی که داستانو خوندن یا اونایی که ووت دادن یا کامنت گذاشتن یا همه ی اونایی که تو ریدینگ لیستاشون داستانمو گذاشتن یا همه ی اونایی که اینهمه مدت منتظر اپم شدن تشکر کنم
و واقعا معذرت میخوام چون مشکلی پیش اومده بودو نمیتونستم اپ کنم....
خب دیگه ببخشید زیاد حرف زدم بفرمایید این قسمتو بخونین امیدوارم که خوشتون بیاد
نکته:جاهایی که ستاره میذارم تا وقتی تموم بشه یکم اسمات داره اگه دوست ندارید نخونین...
•••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••
کوک خندید:امضا هم میخوای؟
تهیونگ:بله میشه رو این جعبه پیتزا امضا کنید؟
کوک:نخیر اون سسی شده رو یه چیز دیگه بده امضا کنم...قاب گوشیت چطوره؟
تهیونگ نگاهی به گوشیش انداخت وگفت:اووووهوممم...و گوشیشو داد دست کوک...
کوک از جیبش ماژیک دراوردو سریع رو قاب گوشی تهیونگ امضا کرد..
تهیونگ:ممنون تو خیلی مهربونی اوپااااا....
کوک از اوپا گفتن تهیونگ چشمهاش درشت شد...
برای چند لحظه بهش خیره شد...خیلی کیوت به نظر میرسید..
کوک لبخند ریزی زد...
تهیونگ:واااااو چه امضای باحالی داری...
کوک دستشو به سمت تهیونگ دراز کرد و باخنده گفت:فنا بعد از امضا دست میدن...
تهیونگ به دست کوک نگاه انداختو با خنده دستشو گرفت...
کوک دستشو تکون دادو گوشه ی لبش بالا رفت و گفت:تورو خوب یادم میمونه...خیلی فن کیوتی هستی...
تهیونگ ذوق کرد...
کوک خندیدو به تهیونگ خیره موند...
تهیونگ:من فعلا نمیتونم از خونه بیرون برم اما بعدا حتما میام به کنسرتت و کلی تشویقت میکنم..
کوک:میخوای بیای کنسرتم؟هروقت خواستی بیای بگو تا بهت یه جایگاه وی ای پی بدم
تهیونگ با تعجب گفت:چیییی؟وااااای یعنی منم میتونم تو اون جایگاه بشینم؟
کوک:معملومه...هرکسی که من بخوام اونجا میشینه...
تهیونگ:پس من میخوام اون جلوی جلو بشینم...
![](https://img.wattpad.com/cover/207533379-288-k214419.jpg)
KAMU SEDANG MEMBACA
dance with devil
Fiksi Penggemarاون مهربون بود... جذاب بود... انگاری توی چشمهاش هزارتا ستاره طلوع کرده بود و میتونست تمام شبهامو روشن کنه... حرفهاش شیرین بود و لبخنداش یه دنیای متفاوت... درست مثل تیکه ای از بهشت.... من انتخابی به جز عاشق شدن نداشتم....