dance with devil pt32

1.2K 154 283
                                    

سلام کیوتیای من😉

بالاخره برگشتم💖🤗با کلی خجالت😭

دلم براتون تنگ شده بود🥺

اینک بگم که توی این قسمت جایی که خودم مینویسم میتونین اهنگ louder than bomb پسرا رو پلی کنین و همراه داستان گوش بدین اگر دوست دارین😚

نکته:این قسمت کمی اسمات و موارد خشنی داره اون تیکه هاشو ستاره میذارم کسایی که نمیخوان نخونن☆

نکته ی بعدی اینکه خوشحال نشین عزیزانم🤣😏
بازم ازون چیزایی که شما منتظرشین نیست😊

حالا بفرمایید قسمت جدید☺️

♡♡♡♡♡♡

تهیونگ از اتاق جیمین بیرون اومد...

هم متعجب بود هم احساس عجیبی داشت که نمیدونست چیه‌...
حسی شبیه گرمای لذت بخشی که توی قلبش شعله ور میشد

هنوز گرمی لبای جیمینو روی لباش حس میکرد

لباشو روی هم فشار میدادو بدون اینکه بخواد روی لباش لبخند نشسته بود

گونه هاش سرخ شده بود و مثل ادمهایی که یکی برای اولین بار بوسیدتشون به نظر میرسید

میدونست جیمین چون مست بوده اینکارو کرده اما با اینحال خوشحال بود

..........

از خونه ی جیمین خارج شد

از پله های حیاط پایین اومدو به سمت ماشین جانگ کوک رفت

جانگ کوک از توی ماشین بهش خیره بود

تهیونگ درو باز کردو نشست

کوکی:گوشیتو گرفتی؟

نگاهشو به تهیونگ دادو تهیونگو درحالی که لباشو روهم فشار میداد با انگشتاش درحال لمس لباش بود دید

کوک کنجکاو شد

اروم پرسید:هی تهیونگ...کجایی؟

تهیونگ از فکر دراومد...لبخندش محو شدو با تعجب پرسید:چی؟

کوکی:میگم گوشیتو گرفتی؟

تهیونگ گوشیشو بالااورد به کوکی نشون دادو گفت:ا...اره اره گرفتمش...

کوک:چیزی شده؟چرا اینجوری شدی؟بازم چیزی بهت گفت؟

تهیونگ سرشو به اطراف تکون داد

کوکی:نکنه با دختره تو تخت بود؟

ته اخم کردو با دلخوری گفت:چیییییی؟معلومه که نه

کوک:واااااا...خب سوال پرسیدم چرا یهو اخم میکنی؟

ته:من اخم کردم؟

کوک:اره...پس من بودم؟

ته خندید:واقعا اخم کردم؟

کوک چشمهاشو ریز کردو گفت:ته...چرا اینطوری شدی؟...یهو خنگ شدیا...سرت داد زد؟

dance with devilOnde histórias criam vida. Descubra agora