dance with devil ep12

1K 151 142
                                    

♡♡♡♡♡♡♡♡

فردا صبح شد

پارک مثل همیشه توی کمپانی بودو داشت کارهارو انجام میداد که گوشیش زنگ خورد

جیمین نگاهی به گوشیش انداخت

جانگ کوک بود

اهی کشیدو برداشت

کوک با دادو بیداد گفت:هی رییس اینجا کارگردان داره اذیتم میکنه

جیمین با خونسردی پرسید:چی شده؟

کوک:من بهش میگم من وقت استراحتمو میخوام اون هی گیر داده سریع فیلمبرداری کنیم

جیمین:باشه کوک اروم باش من الان باهاش تماس میگیرم

کوک اروم گفت:جیمین دارم دیوونه میشم زودباش

جیمین:باشه...تلفنو قطع کرد...

با مدیربرنامه ی کوک تماس گرفتو ازش خواست که گوشیو به دست کارگردان بده

کارگردان:سلام اقا...حالتون خوبه؟چی شده که میخواین با بنده صحبت کنین؟

جیمین:اقای...مکثی کرد که باعث شد کارگردان بگه لی هستم...

جیمین:اقای لی...همونطور که میدونید و توی قراردادمون ذکر شده برنامه ی کاری جئون جانگ کوک شی خیلی سنگینه هروقت که استراحت خواستن شما باید همچین وقتیو در اختیارشون بگذارید میدونید؟

لی:باور کنید یکساعته که...

جیمین:شما قراردادو خوندید و امضا کردین...مدت زمان استراحت ایشون که ذکر نشده بود

لی:حرف شما درسته اما ما یه تیم هستیم...

جیمین:اگر نمیتونید با اقای جئون کار کنین میتونین بهم بگین مشکلی نیست...میتونیم با یه کارگردان دیگه...

لی وسط حرفش پرید:نه نه قربان...سعی میکنم کارمو بهتر انجام بدم..متاسفم...

جیمین:امیدوارم دیگه مشکلی پیش نیاد چون اقای جئون خیلی حساسن

لی:بله چشم...خدانگهدار

جیمین تماسو قطع کرد...اروم زمزمه کرد:کارگردان بیچاره

داشت به کارهاش میرسید که دوباره گوشیش زنگ خورد

جیمین:چقدر امروز زنگ میزنن

گوشیشو از رو میز برداشتو با تعجب دید جانگ کوک نیست...بازم یه شماره ی ناشناس بود...برداشت...

جیمین:بله؟

تهیونگ با ذوق گفت:سلام...

جیمین:اوه تویی؟

تهیونگ:بله منم...ارباب کی میای خونه؟گشنمه...

جیمین با تعجب گفت:چی؟

تهیونگ:اربااااااب بیا منو نازکن لطفا...

جیمین:تهیونگ من جیمینم...

dance with devilWhere stories live. Discover now