*JM:
یک دستم رو از روی شونه هاش برداشتم و دوباره مشغول مالیدنِ دیکش از روی شلوارش شدم...
اون هم همونطور که ترقوه هام رو مارک میکرد ، دست هاش رو روی کمربندم حرکت داد ، اون رو از شلوارم بیرون کشید و گوشه ای پرت کرد.دست از مالیدن دیکش برداشتم و با دو دست ، خودم رو به کمک شونه هاش بالا کشیدم و اون هم سریع شلوار رو همراه با باکسرم از پام بیرون کشید و جایی نزدیک کمربندم روی زمین انداخت.
با حس میزِ سرد روی پوستِ گرم رون ها و باسنم ، لبم رو گزیدم و هیس کشیدم...شوگا کمی عقب رفت و با لحن نه چندان متعجبی گفت:
"کیتِن! تو به همین زودی برای ددی تحریک شدی؟"چشم هام رو باز کردم; دیکِ سرخم کاملا بلند شده بود! آه کشیدم و پاهام رو بستم:
"این ، یکی از چندین مشکلات هایپر بودنه...!"دستش رو به آرومی روی رونم بالا کشید:
"مطمئنی دلیل دیگه ای نداره؟"چندبار پلک زدم. یعنی از این که اینقدر زود تحریک شده بودم ، بدش نیومده بود؟
شونه هام رو بالا انداختم و از نگاهش فرار کردم:
"البته اینکه یک ماه از آخرین سکسم گذشته هم بی تاثیر نیست...!"دست هاش رو به آرومی زیر زانوهام گذاشت و دوباره پاهام رو از هم فاصله داد:
"یعنی میخوای بگی لمس کردن دیک من از روی شلوار ، باعثِ این تحریک شدنت نیست؟"پاهام رو کمی از هم فاصله دادم و دکمه ی شلوارش رو باز کردم:
"نمیدونم...آخه من هنوز ندیدمش!"زیپش رو پایین کشیدم و اون مخالفتی نکرد.
دست هاش از زانوهام تا قوص کمرم رو به صورت رفت و برگشتی لمس میکرد و من ، دستم رو توی لباس زیرش بردم و دیکش رو بیرون انداختم...فاک!فاک! واقعا فاک تنها کلمه ای بود که با دیدن عضوش به ذهنم اومد! اون لعنتی...واقعا خوش سایز بود!
برای چندمین بار پوزخند زد و زمزمه کرد:
"چی شد کیتِن؟ هنوز هم نترسیدی؟"بدون اینکه سرم رو بالا بیارم ، همونطور با نهایت بی شرمی به دیکش زل زدم و متقابلا زمزمه کردم:
"برعکس!"دست هاش از حرکت ایستاد و با کمی مکث گفت:
"چی؟"سرم رو بالا اوردم و انگشت های یک دستم رو دور دیکش حلقه کردم:
"نمیتونم صبر کنم تا سوارش بشم!"با حس حرکت دست هام روی دیکِ نیمه تحریک شده ش ، لبش رو گزید و به آرومی گفت:
"خودت رو هم لمس کن!"مطیعانه دست دیگه م رو هم از روی شونه ش برداشتم و دیک خودم رو هم توی دست گرفتم...
لعنتی...تفاوت سایزمون رو کاملا حس میکردم!با تکون های کوچیک دستم ، میتونستم تمام دیکم رو بمالم ولی برای اون لعنتی ، حتی انگشت هام برای کامل دور دیکش حلقه شدن ، کوتاه بود!

YOU ARE READING
it's all 'bout SEX :::...
Fanfictionهمه چیز درباره ی سکسه! ::::.... ما ، دو تا بیمارِ جنسی ایم. چی میتونه از سکسِ ما جذاب تر باشه؟ :) ~~~ ~~ موقع سکس اکثراً باتم زیرِ بدنِ تاپ قرار میگیره... ولی فقط کمی تفکر و واقع بینی لازمه تا هر دوی اونها به این اعتراف کنند که در واقع ، این شخصِ با...