*Tae :
در حالی که من گاهی از درد مینالیدم و جونگکوک هم از چند شاتِ الکلی که توی اون مِی خونه خورده بود کمی تلو تلو میخورد ، بالاخره به بلوکِ خونه ی من رسیدیم.
دستی که تمامِ مسیر برای حفظ تعادل دور گردنش انداخته بودم ، از روی شونه هاش برداشتم و سعی کردم بدون کمکِ اون روی پاهام بایستم.
با چرخیدن به سمتش ، لب باز کردم:
"همینجاست."به خونه ی کوچیک و جمع و جورم ، که بعد از فوت مادربزرگم بهم ارث رسیده بود ، نگاه انداخت و دست به سینه شد...
میدونستم توی سرش چی میگذره;
من خیلی خیلی از استانداردهای اون دور بودم.جیمین بهم گفته بود که جونگکوک ، پیشنهاد مردها و زن های پولدار با ویلاها و برج های گرون قیمت رو هم رد کرده بود...
یعنی با دیدن این خونه چه فکری درباره م میکرد؟
از اینکه میخواست بهم فرصت بده ، پشیمون بود؟اما تمام فکرها و ایده های حاصل از سلول های منفی بافِ مغزم ، با لبخندِ کوچیک و پرستیدنی ای که روی لب هاش اومد ، کنار رفت!
بدون چشم گرفتن از خونه ، با لبخند زمزمه کرد:
"کیوت!"ابروهای زخم شده م بالا پرید و پلک های دردناکم رو چند بار به هم زدم...چی شد؟ درست شنیدم؟!
به آرومی پرسیدم:
"ببخشید؟"و اون آروم پلک زد و مژه هاش رو به رخ کشید:
"خونه ت رو میگم... کیوته."نزدیک تر بهم ایستاد و با انگشت اشاره کرد:
"بالکنش کوچیکه...ولی باز هم ارتفاعش خوبه."و اشاره ی انگشتش روی زمین پایین اومد:
"باغچه ش هم نه اونقدر بزرگه که وقت بگیره و نه اونقدر کوچیکه که کارایی نداشته باشه!"چطور تک تک نکته هایی که مورد علاقه ی من بود رو نشونه میگرفت؟ یعنی ملاک هامون برای یک خونه ، اینقدر به هم نزدیک بود؟!
با رد شدن چیزی از ذهنش ، چشم هاش رو از خونه م گرفت و با خنده ی کوچیکی گفت:
"اتفاقاً شیروونیِ نسکافه ای رنگش هم به موهات میخوره!"خدای من....
اون به روی من خندید.
اون با من شوخی کرد و از موهام جوک ساخت.این یک رویا بود؟!
چرا اون چشم های ستاره ای و اون خنده ی کوچیک و خرگوشی شکلش رو قبلا بهم نشون نداده بود؟!
این جونگکوک ، با جونگکوکی که هر روز و هر روز قلبم رو توی کافه ش خُرد میکرد ، فرق داشت...چطور ممکن بود؟!
اون واقعا همون جونگکوک بود؟!
نه. این قطعا یک رویا بود.با طولانی شدنِ نگاهم ، اخم کوچیکی بین ابروهاش اومد و نگرانی به چهره ش مهمون شد:
"هِی! خوبی؟ چیزی شد؟"
STAI LEGGENDO
it's all 'bout SEX :::...
Fanfictionهمه چیز درباره ی سکسه! ::::.... ما ، دو تا بیمارِ جنسی ایم. چی میتونه از سکسِ ما جذاب تر باشه؟ :) ~~~ ~~ موقع سکس اکثراً باتم زیرِ بدنِ تاپ قرار میگیره... ولی فقط کمی تفکر و واقع بینی لازمه تا هر دوی اونها به این اعتراف کنند که در واقع ، این شخصِ با...