این تن بمیره اکانت رو فالو کنید ۰'۰
هزار تایی بشیم فیکشن جدید میعاپم!
°~° ♥~°~°~°~°~
*Suga :
صبر کن ببینم...اون گذاشت بغلش کنم؟!
لعنت! ما حتی در حالِ سکس هم نیستیم و اون گذاشت من بغلش کنم!
هیچ شرم یا سرخ شدنی بینِ ـمون نبود...
چون هر دومون خوب میدونستیم که ما دو نفر ، مراحلی خیلی خیلی خیلی جلوتر از یک بغل کردن رو با هم تجربه کردیم!اما... حسِ این آغوش... جادویی بود!
حداقل برای من اینطور بود...
دست های خودش دور گردنم حلقه شد و با فرو رفتن انگشت هاش بین تارهای موهام ، بوسه ای به سبکیِ پَر روی شقیقه م نشست...
پلک هام رو به آرومی باز کردم و اون ، هنوز ساکت و آروم سرش رو روی شونه م گذاشته بود...
آخه قلبِ چه کسی توانِ این رو داشت که در مقابلِ همچین معذرت خواهیِ دوست داشتنی ای ، گرم و نرم نشه و گول نخوره؟!
پس من هم اجازه دادم قلبم رو گول بزنه...
حلقه ی دست هام رو دور تنش محکم تر کردم و بدنش رو سِفت به بدن خودم فِشردم... و اون هم متقابلاً بیشتر صورتش رو توی گودیِ گردنم فرو کرد.
من تا لحظه ای پیش فکر میکردم برای همیشه از دستش دادم.... اما حالا اون اینطور ساکت و بی دفاع توی بغلم نشسته.
آه لعنتی....
دوباره اون حسِ آرامش بخشِ بی حد و اندازه از بدنش به بدنم وارد شد...
اون دریای آرامش چطور توی این جُثه ی کوچیک و پرستیدنی جا گرفته بود؟!و طولی نکشید که زمزمه ی آرومش به گوشم رسید:
"متاسفم. سعی میکنم از این به بعد بیشتر حواسم بهت باشه... همونطور که تو حواست به من هست."متقابلاً صورتم رو توی فضای بین شونه و گردنش فرو کردم و عطرِ شیرینِ تنش رو نفس کشیدم:
"اشکالی نداره کیتِن... از دستت ناراحت نیستم."اما اون دوباره با زمزمه ی آرومی ادامه داد:
"من جدی ام شوگا... دیشب حرفِ خوبی نزدم. تو سکس-پارتنرِ منی... و من قرار نیست تا وقتی تو هستی ، کسِ دیگه ای رو برای همراهی با بیماریم انتخاب کنم. متاسفم."با دوباره شنیدنِ اون کلمه ی کذاییِ سکس-پارتنر ، بی اختیار گِرِهی بین ابروهام افتاد... اما نگذاشتم بچه گربه ی بین بازوهام متوجهش بشه.
چون خودم خوب میدونستم که جیمین برای من ، بیشتر از یک سکس پارتنر بود! خیلی بیشتر...هنوز دقیق نمیدونستم اسمش چیه...
شاید هم میدونستم و نمیخواستم به روی خودم بیارم!
ولی فعلا نیمخوام بهش فکر کنم...
فقط میخوام به جای سکس-پارتنرِ من ، صداش کنم منبعِ آرامشِ من.

VOUS LISEZ
it's all 'bout SEX :::...
Fanfictionهمه چیز درباره ی سکسه! ::::.... ما ، دو تا بیمارِ جنسی ایم. چی میتونه از سکسِ ما جذاب تر باشه؟ :) ~~~ ~~ موقع سکس اکثراً باتم زیرِ بدنِ تاپ قرار میگیره... ولی فقط کمی تفکر و واقع بینی لازمه تا هر دوی اونها به این اعتراف کنند که در واقع ، این شخصِ با...