~ I'm yours (+18)

9.2K 1.2K 598
                                    

ادیت نکردم... اشکال هاش رو بگید پلیز :"
بوس.

*JK :

ماشین ظرف شویی ای که با ظرف های کثیف شده ی امروز کاملا پُر شده بود، روشن کردم که تهیونگ با قدم های بلند ولی خسته ش، با دستمال و اسپری ای که ظاهراً تمام میزها رو باهاش تمیز کرده بود، توی آشپزخونه برگشت و نفسش رو با سر و صدا بیرون داد:

"آه خدای من... حس میکنم تمام بدنم گرفته! نمیدونم روزهایی که جیمین اینجا نیست، چطور خودت تمام کارها رو انجام میدی؟!"

زیر لب به غر زدن هاش خندیدم و وسایلِ تمیزکاری رو از دستش گرفتم:
"عجیبه که این کار خسته ت میکنه... خودت هم شب ها متصدیِ بارِ کلوبِ رقصی! این دو تا شغل اونقدرها هم متفاوت نیستند."

به کانتر تکیه زد و پشت گردنش رو با اخمِ کلافه ای ماساژ داد:
"البته که فرق میکنه... تازه، من سرِ شیفت هام تنها نیستم. جنی همیشه همراهمه. ولی تو تنهایی. جیمینِ لعنتی هم که شیش روز از هفت روزِ هفته اینجا نیست تا کمکت کنه!"

با لبخندی که هیچ جوره از روی لب هام پاک نمیشد، دستمال و اسپریِ پاک کننده رو سرِ جاهای خودشون گذاشتم و گفتم:
"پس قراره روز هایی که جیمین نیست، تو بیای اینجا و کمکم کنی؟"

جایی روی چهارپایه ی چوبیِ کافه م نشست:
"معلومه که میام! باید اون احمقِ بی قید و بند رو اخراج کنی... نمیتونم اجازه بدم اینجوری خودت رو با کار داغون کنی... فاک. گردنم!"

پیشبیندِ مخصوص کافه رو از دور کمرم باز کردم و بعد از آویزون کردنش روی جا لباسیِ آشپزخونه، چند قدم به سمتش برداشتم:
"پس به جای جیمین هیونگ، تو رو استخدام کنم؟ هوم... باید برات حقوق در نظر بگیرم."

لبخند خسته ای روی لب هاش نشوند و با گذاشتن دست هاش دور کمرم، من رو درست وسط پاهاش نگه داشت و با سرِ بالا نگه داشته ش، صادقانه به چشم هام نگاه کرد:
"شاید اینطور از سختیِ کار گله کنم... ولی مطمئن باش از لحظه به لحظه ی کار کردن اینجا توی کافه ت کنارِ تو و دیدنت لذت میبرم."

چشم هام رو ریز کردم و گذاشتنِ دست هام دور گردنش،  عضله های گرفته و منقبض شده ش رو زیر انگشت هام ماساژ دادم:
"پس جیمین رو اخراج و تو رو استخدام نکنم؟"

و چشم های اون که تازه با لمسِ من کمی خمار شده بودند، بلافاصله با جدیت تا نهایت باز شدند:
"اوه چرا! درباره ی اخراج کردنِ اون کله پوک کاملا جدی بودم! ولی نیازی نیست استخدامم کنی... من کار کردن کنارِ تو رو دوست دارم و پولی در ازاش ازت نمیخوام."

لب پایینم رو برای بزرگ تر نشدنِ لبخندم گزیدم و با کشیدنِ انگشت های شستم روی گونه ها و خط فکش، به آرومی صورتش رو نوازش کردم:
"هوم... اگه پول نمیخوای، پس شاید باید طورِ دیگه ای مُزدِ کارِت رو بهت بدم؟"

it's all 'bout SEX :::...Where stories live. Discover now