hostage part 1_2

1.6K 224 44
                                    

☠اول تیزرو ببین اون بالا گذاشتم☠

☠اول تیزرو ببین اون بالا گذاشتم☠

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

#هپی_اند...

پارت اول بدون حاشیه وارد موضوع میشه!!✔️

برای تشکر از نویسنده ووت و کامنت برا هر پارت خواستاریم!!! میتونید آخر سر نظرتونو درمورد کارم بگید 🫂💗
درواقع اگه ووت ندید من راضی نیستم نوشته هایی که کلی براش وقت گذاشتمو بخونید :) ممنونم که قیمت وقت رو میدونید و وقت ارزشمندتونو پای نوشته های من میزارید امیدوارم مثل همیشه لذت ببرید💜

.
.
.
حتی سختی سنگ هم در برابر عشق نرم میشودو دل به دیوانگی های عاشقانه میسپارد..
این قانون عشق است می آیدو بدون هیچ منطقی گرفتار میکندو می رود!

****

دست عرق کردشو روی شلوارش کشیدو با تردید در زد.
میدونست مثل همیشه باید برگرده و منتظر زمان مناسب برای ملاقات کردنش باشه اما با شنیدن صداش شوکه شد

_بیا

طبق معمول به گفتن همین کلمه اکتفا کرده بود
با استرس درو باز کرد،رعیس جوان اما ترسناکش پشت میز نشسته بودو صندلی چرخدارشو خیلی آروم حرکت میداد.منتظر بود کلمه ای از دهن رعیسش بشنوه تا شروع به صحبت کردن بکنه اما مثل همیشه.....نگاه بی حس که انگارهیچ شوقی برای شنیدن حرفاش نداره

_داری زیادی منتظرم میزاری

_اوه....قربان....چیزه....یه مشکلی.....چطوری بگم...به یه مشکل برخوردیم..همونطور که دستور داده بودین همه بارا رو به بندرمنتقل کردیمو منتظر موندیم تا دارو دسته یی سون پیدا شه...اما به جای یی سون....

_لپ مطلب

_بارا به مقصد نرسید، نتونستیم ردش کنیم

_یونگ

این تن صدای آروم به طرز وحشتناکی تن یونگ رو به لرزه درآورده بود.

_بع...بعله قربان

_حتما شنیدی که میگن شکست برای اوه سهون معنایی نداره

_بعله قربان

_حتما شنیدی که پیروزی قانون زندگی اوه سهونه!

_بع...بعله

_یونگ

🔞گروگان Hostage🔞Where stories live. Discover now