قبل از خوندن لطفا ⭐️ زیرو بزن تا نارنجی بشه سوییتی ممنون:]🧡
❌ ❌ ❌ ❌ ❌ ❌ ❌ ❌ ❌
آنچه گذشت:کرولاین: بهم زدن رابطم کافی نبود حالا اومدی اینجا هم آویزون من بشی؟
از لای دندون نزدیک صورتش غرید و آلیس بیشتر در خودش فرو رفت.اون یکی از داورهای مسابقه بود!
*
لویی: نمیدونم چه مشکلی با زین داره..هوم باید یه بار این دوتا شِت رو باهم رو در رو کنیم!
چشمای آلیس گشاد شد.الان به زین و هری گفت شت؟!
*
متوحش با یک نفس تیز از کابوسِ شب پرید.
آلیس: زین؟!
زین: بله عزیزم
آلیس:من..من یکیو کشتم!
توخالی ولی هراسان زمزمه کرد و نگاه زین در یک چشم بهم زدن به طوفانی بیصدا تبدیل شد..❌ ❌ ❌ ❌ ❌ ❌ ❌ ❌ ❌
«اوضاع خوب پیش میره تا وقتی که چیزی برملا نشده باشه..»
"این طرح شگفت آوره من واقعا دیوونه ی این شدم"
شارلوت خالصانه تحسین کرد.به دنبالش جیزل تمجید اونو پیش برد و لبخند پررنگی بهم زد.
محو در تعاریف دو داور روی آسمونا سیر میکردم.اونا از دو طرح اولیه من خوششون اومده و احتمال دوخت و عرضه دادن..فاکِ عالم چه شروع خوبی!"نظر تو چیه کرولاین؟"
جیزل رو به اون پرسید چون تا این لحظه صحبتی نکرده بود.نگاهم به همراه سکوتی پابرجا سوی اون رفت.
قبل از شروع دم طولانی از بینی قلمی و باریکش گرفت سپس برگه ی طرح های منو همراه تخته شاسی از دست جیزل کشید.
"اول از همه این طرح ها سادگیِ غیرمعمول دارن موضوعِ کلی ما در مورد سبک و نوع لباسه ولی تو رنگ رو شاخصه ی اصلی قرار دادی پس.."
با خودکار قرمز توی دستش یک ضربدر بزرگ روی طراحیم کشید.خنده های ریزی از پشت سرم اومد.همون لحظه خراشی عمیق از انتهای سرم ایجاد شد و بند بند وجودم سوخت!
جیزل رنگ پریده از عمل نا به حق کرولاین جلوی دهنشو با انگشت های مانیکور شدهش گرفت و شارلوت که سن بالاتری داشت متأثر به طرح خراب شده ی من نگاه کرد.
"و دوم این مدل ها با رنگ ها سازگاری چندانی ندارن.رنگ زانادو مناسب لباس هایی با دامن های بلند و ترجیحاً پفداره نه همچین مدلی.."
STAI LEGGENDO
Back To Life (ZAYN)
Fanfiction+چرا زندگی انقدر مزخرفه؟ -نمیدونم درباره ی چی حرف میزنی، خیلی وقته زندگی نمیکنم! • زمستان فرا میرسد و با سرمای سوزناک خویش راه چاره ای برای پناه گرفتن را زمزمه ی بادها میکند..باید پناهگاهی ساخت •