«تقدیر مانند گره های کوری ست که نیاز به تغییری برای باز شدن دارد»زغال رو توی مشتم فشردم و با دقت بیشتری روی ورق سایه روشن زدم.
سرمو بلند کردم و به اون زن بلند مرتبه با شنل خزدار قهوه ای چشم دوختم.
جلوی یقه هفتی شنل رو توی نقاشیم به حالت گرد و باز تغییر دادم..اینطوری بهتر شد.
باد هو هو کنان از لای ژاکتم رد شد و لرزش کوتاهی به تنم وارد کرد.پاهامو بیشتر جمع کردم.برگه ی نقاشی توی بغلم لا خورد.
آخرین تکه ی زغال بی مصرف بود.گوشه ی سنگ فرش انداختم و دستامو بهم مالیدم.سیاهی روی پوست دستم پخش شد!
به آسمون بالای سرم چشم دوختم؛ خورشید در حال غروب بود و این یعنی وقتم به سر رسیده..
بی میل و به زحمت از سرجام بلند شدم و نقاشیمو توی جیبم گذاشتم.
باید دستامو تمیز میکردم.تنها کثیفی قابل تحمل برای من زغال هایی هستن که باهاشون طراحی میکنم وگرنه که با کثیفیِ بدن موهای سرم یا هر چیز مثل اون به شدت دشمن خونی ام..
لجنی که اون شب عجیب غریب روی صورتم رو گرفت به یاد آوردم، و اون مرد..
~•فلش بک•~
"حالت خوبه؟"
سرمو رو به صدای پخته بلند کردم.از کفش های نوک تیز سیاه رنگ و پارچه های شلوار گران قیمت تا کت تیرهش گذشتم.
همه ی اون تماما به سیاهیِ زغال های نقاشیم بود تا به صورتش رسیدم و نور اطراف سرش چشممو زد.
مداوم پلک زدم.اولین چیزی که نظرم رو جلب کرد دوتا چشم درشت و براق بود که از بالا خیره نگاهم میکرد.
اولش فکر کردم خیالاتی شدم و دور بدن اون پسر هاله ای از روشناییه اما با کنکاو کردن پشت سرش و دیدن آدم هایی با دوربین های عکاسی که مدام از اون صحنه عکس میگرفتن متوجه وضعیت شدم.
انگار این صحنه توجه بعضیارو جلب کرده بود.
گل و لای مایع از بالای پلکم میریخت و همچنان به اون نگاه پُر سِتاره خیره بودم تا اینکه شونه ی خم شدهم از پشت کشیده شد و به عقب غلت خوردم..
"بیا اینجا سر راه آقا قرار گرفتی!"
همون مرد مراقب بود.دست های آغشته به گل و کثیفمو عقب بردم و بی تابانه خودمو تکون دادم تا منو رها کنه.
"و-ولم کن.."
چشمامو به روی هم فشردم..گوه توی این وضعیت، از کثیفی متنفرم!
از گِل و لای و لجن متنفرم..
و حالا تمام صورتم و دستام بهش آلوده شده..
STAI LEGGENDO
Back To Life (ZAYN)
Fanfiction+چرا زندگی انقدر مزخرفه؟ -نمیدونم درباره ی چی حرف میزنی، خیلی وقته زندگی نمیکنم! • زمستان فرا میرسد و با سرمای سوزناک خویش راه چاره ای برای پناه گرفتن را زمزمه ی بادها میکند..باید پناهگاهی ساخت •