LOSING GAME 3

427 48 1
                                    


"فردا"
*جیمین*
از ماشین مخصوصش پیاده میشه و وارد حیاط مدرسه میشه.
طبق معمول همه دخترا راجع به جذاب بودنش حرف میزدن و اونم توجهی نمیکرد.
تهیونگ رو میبینه و میره سمتش.
از وقتی که نقشه اش رو بهش گفته بود بیچاره انگاری افسردگی گرفته.
جیمین:سلام ته!..چیشده؟کسی آبنباتات رو گرفته؟
تهیونگ:هر هر هر نمکدون!انگار نمیدونی چخبره نه؟
جیمین میخنده و میگه:بابت تعریفت ممنون ولی بدون که داری زندگی منو نجات میدی!
تهیونگ کلافه نفسشو میده بیرون و دوباره لبخند میزنه و میگه:خیلی خب..
جیمین هم لبخند میزنه:ممنون ته..تو بهترین دوست و پسر عمو دنیایی!
تهیونگ بدون اینکه به جیمین نگاه کنه میگه:خودم میدونم لازم به گفتن نبود!
جیمین چشماش درشت میشه و میگه:خیلی پررویی!
تهیونگ هم میخنده و باعث میشه جیمین بپره روش و از سر و کولش بالا بره!
جیمین:برو به عمت بخند!
تهیونگ:هر چند عمه ندارم ولی عمه من عمه تو هم میشه!!
بعد جفتشون میزنن زیر خنده.
زنگ کلاسا میخوره و جیمین از کول تهیونگ میاد پایین.
با هم میرن داخل دانشگاه.
جیمین به همه طرف نگاه میکنه تا ردی از کیارا پیدا کنه.
خیلی فکرشو درگیر کرده بود.
تهیونگ:داری دنبال همونی میگردی که فکر میکنم؟
جیمین با تعجب به تهیونگ نگاه میکنه که تهیونگ هم لبش رو گاز میگیره و یکی از ابروهاش رو میندازه بالا!
جیمین میخنده و میگه:هوی بیشعور اونجوری نکن!
تهیونگ هم میخنده و میگه:چیه؟خیلی خوشگل میشم؟
جیمین:آره انقدر خوشگل میشی که آدم دوست داره از چند جا پاره ت کنه!
یهویی لبخند تهیونگ محو میشه و به پشت سر جیمین نگاه میکنه.
جیمین هم به پشت سرش نگاه میکنه و معاون رو میبینه!!
آب دهنش رو با ترس قورت میده و منتظره ببینه چه بلایی سرش میاد.
معاون با اخم میگه:مثل اینکه منم باید از چند جا ادبت کنم آقای پارک!
جیمین و تهیونگ به هم نگاه میکنن و دوباره به اون معاون سختگیر که از کاه کوه میساخت نگاه میکنن.

*کیارا*
داشت میرفت سمت کلاسش که از بلندگو صداش میزنن:جئون کیارا لطفا بیاد به دفتر معاون..
کیارا:چیکار کردم خودم خبر ندارم؟
با همون چهره بیحالش که یجورایی هویت دانشگاهیش بود میره سمت دفتر معاون.
در رو باز میکنه که دوباره اون دو تا یعنی تهیونگ و جیمین رو میبینه.

*جیمین*
در کمال تعجب کیارا رو دید!همونی که از وقتی پاشو تو مدرسه گذاشته بود دنبالش بود.ولی اون اینجا چیکار میکرد؟
کیارا با همون لحن بیحال و خشکش میگه:با من کاری داشتین؟
معاون:بله خانوم جئون!
پس فامیلیش جئون بود.
معاون:میخوام شمارو با این دو تا آشنا کنم هر چند انقدر که تو دانشگاه معروفن خودتون میشناسیدش!
کیارا:بله میشناسم..
معاون:میخوام شما رو مسئول این دو نفر کنم تا حواستون به کاراشون باشه.
تهیونگ و جیمین با تعجب به همدیگه و بعد به معاون و بعد به کیارا نگاه میکنن!
یه دختر قرار بود مراقبشون باشه؟
کیارا خیلی ریلکس گفت:دقیقا باید مراقب کدوم کاراشون باشم؟
معاون:خب باید حواستون باشه که توی مدرسه چیکار میکنن و از وضع نمره هاشونم با خبر باشین..مثل یه مبصر!
جیمین سرش رو انداخت پایین.یعنی این دختر باید همه جا باهاش میبود و مثل یه مامان باهاش رفتار میکرد؟
کیارا:ببخشید آقا ولی..چرا منو انتخاب کردین؟
و این سوالی بود که هم جیمین و هم تهیونگ تو سرشون بود!
معاون:سوال خوبیه..شاید بخاطر اینکه وضع شمارو تو مدرسه دیدم!
بعد پرونده رو میز رو باز میکنه و میگه:وضع درسیتون عالیه..با توجه به نمره هاتون در تعجبم که چرا دانش آموز ممتاز نشدین و هر سال هم انگاری بهتر میشه!..و اینکه تا حالا ندیدم خطایی ازتون سر بزنه و بیشتر اوقات سرتون تو کار خودتونه پس..فکر کنم برای قبول کردن مسئولیت این دو تا مناسب باشین!
جیمین و تهیونگ دهنشون از حرفایی که معاون راجع به کیارا میزد باز مونده بود!
این دختر انقدر خوب بود؟
کیارا سرش رو میندازه پایین و موهای بلندش رو میندازه پشت گوشش و دوباره سرش رو میگیره بالا و میگه:خیلی از تعریفتون ممنونم قربان..ولی من نمیتونم مسئولیت کسی رو قبول کنم..
معاون:ولی برای چی؟اینجوری از تنهایی هم در میای!تا حالا ندیدم با کسی حرف بزنی!
کیارا:قربان ممنون از لطفتون ولی بهتون گفتم که من..
معاون نذاشت حرفش رو تموم کنه و با یه لحن خیلی جدی که اصلا به دو ثانیه پیشش نمیخورد گفت:اگه بگم این یه دستوره چی؟
هر سه تاشون چشماشون درشت شد!
جیمین به کیارا نگاه میکنه که انگاری داشت عصبانیتش رو کنترل میکرد.
جیمین:ببخشید قربان..ولی اگه نمیخواد برای چی..
معاون نذاشت حرفش رو بزنه که گفت:سکوت!
جیمین هم دیگه چیزی نگفت.
معاون رو به کیارا میگه:خب خانوم جئون!..قبوله؟

LOSING GAMEWhere stories live. Discover now