"جئون جانگکوک"
به دیوونگی تهیونگ نگاه کردم فکر میکردم اگه برگردیم خونه اولین کاری که انجام میده داد و بیداد کردن به خاطر رابطه من و جیمین باشه ولی الان دو روز بود که داشت با همکاراش حرف میزد و داد و فریاد میکشید
نامجون کی بود؟
چیکار داشت میکرد؟
اگه جیمین از شغلش خبر داشت یعنی هیونگ هاش هم میدونستن نامجون چکاره است و چرا به جیمین نزدیک شده
مگر اینکه نامجون باهاشون همکاری کرده باشه ولی در این صورت چرا یونگی از نامجون خوشش نمیومد
جیمین گفته بود نامجون هر چیزی هست جز مامور دولت این یه هینت بود این یعنی نامجون انقدرا هم به شغلش وفادار نبود این یعنی نامجون هم تو دام جیمین افتاده بود
جیمین چیکار داشت میکرد؟
جیمین کی بود؟
قصدش چی بود؟
هدفش چی بود؟
هنوز هم نمیگفت که بیزینس هیونگش چیه
اگه از کارای یونگی خبر داشت چطور میتونست عقب بشینه و کاری نکنه؟ چطوری بازم یونگی تنها رنگ زندگیش بود ؟
تهیونگ گوشیش و روی میز پرت کرد رو مبل نشست: هیچ چیزی ندارم که باهاش ثابت کنم نامجون داره زیرابی میره برعکس اونا میگن تموم این مدت که دنبال باند یونگی و سوکجین بودن نامجون خیلی کمکشون کرده
-در مورد چی کمکشون کرده؟
-گیر انداختن کیم سوکجین گیر انداختن خیلی های دگ که ذره های کوچیکی از این اقیانوس بزرگ بودن
-من یه حدسی دارم
تهیونگ: فکر میکردم زیاد اهل پلیس بازی نباشی
به تیکه اش اهمیت ندادم : به نظر اگه نامجون باهاشون کار میکرده یونگی چرا نباید از این قضیه راضی باشه؟
دست تو موهای خوش حالتش کرد و بهم یاد اوری کرد دو روزه که جیمین و ندیدم
تهیونگ: نمیدونم دگ مغزم به هیچ جایی نمیکشه
-میخوای به حرفای جیمین توجه کنیم؟
تهیونگ: خفه شو و اسم اونو نیار
- من باهاش خوابیدم همون شب اول باهاش خوابیدم
تهیونگ: تو دگ چقدر اشغالی تو چشمام زل میزنی میگی....
YOU ARE READING
chess king📍 |kookmin|
Fanfiction[شاه شطرنج] • |پایان یافته| _ تو بازی و ساختی و من تمومش میکنم و حالا «کیش و مات» کاپل اصلی: کوکمین _ یونمین ژانر: جنایی_رمزالود_عاشقانه