39

492 89 58
                                    

صداشو صاف کرد و برای لحظه ای مکث کرد تا چیزایی که میخواست بگه رو توی ذهنش مرور کنه.

زخماش خوب شده بودن و دیگه نیازی به عصا یا حتی کمک نداشت. هرچند دوران سختی رو گذرونده بود و یه بار هم جای بخیه هاش عفونت کرد اما الان حالش خوب بود.

اروین: تیم ما تقریبا سه سال پیش این پروژه رو شروع کرده و ساخت ویروس حدود دوسال طول کشید.

ویروسی که اونقدر ساختار پیچیده ای داره که حرکت بعدیش غیر قابل پیشبینه.

نفس عمیقی کشید و دستاشو جلوی بدنش بهم قفل کرد. داشت تقریبا جلوی بیشتر از ۱۰۰ نفر حرف میزد و از جمله رئیسش که در راس همه اونا نشسته بود و با یه اخم کمرنگ نگاهش میکرد. هرچند که با تمام وجود از کاری که داشت میکرد متنفر شده بود.

اروین: تیممون یه سال پیش آزمایشات حیوانی رو شروع کرد و خیلی زود تونستیم یه واکسن و پادزهر موثر برای موش ها درست کنیم و رسیدیم به بخش دوم پروژه که ازمایشات انسانی بود.

به اینجا که رسید، نفس عمیقی کشید و سعی کرد خودشو کنترل کنه تا به قیافه از خودراضی دکترای روبه روش، مشت نزنه.

اروین: شش ماه بعد از آزمایشات حیوانی، بخش دوم پروژه هارو شروع کردیم. جون خیلیا طی آزمایشات انسانی از دست رفت اما امروز میتونم این خبرو بهتون بدم که یه واکسن و پادزهر خوب تهیه کردیم که نتیجش روی بدنش انسان خوب بوده.

اینو که گفت، لبخند رضایت روی لبای همه حتی رئیسش نشست. نمیدونست چجوری خبر بعدی رو بده اما خب بلاخره که میفهمیدن. دستی توی موهاش برد و اون صد نفرو از نگاهش گذروند. برای لحظه ای مکث کرد و چشماشو بست.

اروین: اما موش هایی که از یه سال پیش تحت نظر بودن، دو هفته پیش مردن و ما معتقدیم که همشون بخاطر نارسایی معده این اتفاق براشون افتاده.

حتی به اونایی که واکسن تزریق کردیم. طوری بوده که اون ویروس ضعیف شده به معنای واقعی کلمه قوا و قدرت خودشو توی بدن میزبانش به دست اورده و معده رو آلوده کرده اما پروسه قوی شدن ویروس، آروم و تدریجیه و هنوز نمیدونیم که این اتفاق روی انسانم...

با ضربه ی محکمی که رئیسش به میز زد، حرفشو قطع کرد. اون مرد تند نفس میکشید، طوری که پره های بینینش باز و بسته میشدن و عصبانیتی که نمیتونست کنترل کنه کاملا دیده میشد

تروری: این پروژه نباید با شکست مواجه شه

بعدم با همون عصبانیت نگاهی به همشون انداخت.

تروی: من این پروژه رو مختومه اعلام نمیکنم تا وقتی که اخرین نمونه ازمایشیمو از دست بدم! پس به نفعتونه تلاشتونو بکنین

اون مرد کلماتشو توی صورت تک تکشون کوبید و بعد از اینکه گفت "جلسه تمومه" اتاق کنفرانسو ترک کرد. حرفای اروین عصبانیش کرده بود.

H568 [L.S]Where stories live. Discover now