1

1.9K 214 371
                                    

_drink ...drink...drink  

همه با مستی داد میزدن و زین و لویی رو تشویق کردن که باهم مسابقه گذاشته بودن که کی بیشتر شات تکیلا میفرسته بالا.

شات های خالی یکی یکی روی میز کوبیده میشدن و بازم مثل همیشه دوتایی همزمان دستشون به شات اخر رسید.

صدای اعتراض جمعیت بلند شد و خودشونم  سرخوش خندیدن و مشتاشونو بهم کوبیدن 

زین : اینبارم نتونستی ازم ببری تاملینسون 

زین خندید و به شونه ی لویی ضربه زد .لویی ابرهاشو بالا انداخت و تک خنده ای کرد 

لویی : مزخرف نگو ..این تویی که هیچوقت نمیتونی منو ببری مالیک 

حالا جمعیت متفرق شده بودن و نایل و لیام به اون دوتا کله شق ملحق شده بودن. نایل کلافه  چشماشو توی حدقه چرخوند. 

نایل : نمیشه یه بار نریم کلاب شما تا خرخره مست نکنین و من باید برسونمتون همیشه؟ یکم ادم باشین دیگه 

لویی به حرفای نایل خندید و به اون دوتا که از همین الانم داشتم صورت همو میخوردن توجهی نکرد 

لویی : من میرم دستشویی... تا برمیگردم جلوی این دوتا رو بگیر همو نخورن 

نایل سری تکون داد و تکیشو به میز پشت سرش داد. ضربه محکمی به پشت زین زد. 

نایل : هی... یه اتاق بگیرین! 

زین حتی عقب نکشید ، درحال بوسیدن لیام انگشت فاکشو رسما کرد تو چشم نایل و بعد هم بی توجه به اون به کارش ادامه داد.

نایل پوفی کرد و سرشو چرخوند تا بیشتر دخترا رو دید بزنه. لویی رو از دور دید و براش دست تکون داد که لویی بتونه پیداشون کنه.

وقتی لویی تونست موقعیت اون سه تا کله پوک رو شناسایی کنه لبخندی زد و همینجوری که به هرکی که جلوی روش قرار میگرفت تنه میزد بهشون رسید .

لویی: اینا هنوز تو همن؟ 

لویی وقتی رسید به نایل گفت و به زین و لیام اشاره کرد. نایل نگاهی به اون خداهای سکس انداخت و چشماشو چرخوند 

نایل: میبینی که..اره  

لویی لبخند شیطانی ای زد و دستاشو برد بین اون دوتا و سعی کرد خودشو بین اونا جا کنه و از هم جداشون کنه. موفقم شد! زین و لیام چشم غره ای تحویلش دادن. 

لویی: چیه خب؟... یکم صبر کنین برسین خونه بعد کارتونو شروع کنین..کم مونده بود زینو همینجا لخت کنی به فاکش بدی لی!  

H568 [L.S]Where stories live. Discover now