_drink ...drink...drink
همه با مستی داد میزدن و زین و لویی رو تشویق کردن که باهم مسابقه گذاشته بودن که کی بیشتر شات تکیلا میفرسته بالا.
شات های خالی یکی یکی روی میز کوبیده میشدن و بازم مثل همیشه دوتایی همزمان دستشون به شات اخر رسید.
صدای اعتراض جمعیت بلند شد و خودشونم سرخوش خندیدن و مشتاشونو بهم کوبیدن
زین : اینبارم نتونستی ازم ببری تاملینسون
زین خندید و به شونه ی لویی ضربه زد .لویی ابرهاشو بالا انداخت و تک خنده ای کرد
لویی : مزخرف نگو ..این تویی که هیچوقت نمیتونی منو ببری مالیک
حالا جمعیت متفرق شده بودن و نایل و لیام به اون دوتا کله شق ملحق شده بودن. نایل کلافه چشماشو توی حدقه چرخوند.
نایل : نمیشه یه بار نریم کلاب شما تا خرخره مست نکنین و من باید برسونمتون همیشه؟ یکم ادم باشین دیگه
لویی به حرفای نایل خندید و به اون دوتا که از همین الانم داشتم صورت همو میخوردن توجهی نکرد
لویی : من میرم دستشویی... تا برمیگردم جلوی این دوتا رو بگیر همو نخورن
نایل سری تکون داد و تکیشو به میز پشت سرش داد. ضربه محکمی به پشت زین زد.
نایل : هی... یه اتاق بگیرین!
زین حتی عقب نکشید ، درحال بوسیدن لیام انگشت فاکشو رسما کرد تو چشم نایل و بعد هم بی توجه به اون به کارش ادامه داد.
نایل پوفی کرد و سرشو چرخوند تا بیشتر دخترا رو دید بزنه. لویی رو از دور دید و براش دست تکون داد که لویی بتونه پیداشون کنه.
وقتی لویی تونست موقعیت اون سه تا کله پوک رو شناسایی کنه لبخندی زد و همینجوری که به هرکی که جلوی روش قرار میگرفت تنه میزد بهشون رسید .
لویی: اینا هنوز تو همن؟
لویی وقتی رسید به نایل گفت و به زین و لیام اشاره کرد. نایل نگاهی به اون خداهای سکس انداخت و چشماشو چرخوند
نایل: میبینی که..اره
لویی لبخند شیطانی ای زد و دستاشو برد بین اون دوتا و سعی کرد خودشو بین اونا جا کنه و از هم جداشون کنه. موفقم شد! زین و لیام چشم غره ای تحویلش دادن.
لویی: چیه خب؟... یکم صبر کنین برسین خونه بعد کارتونو شروع کنین..کم مونده بود زینو همینجا لخت کنی به فاکش بدی لی!
YOU ARE READING
H568 [L.S]
Fanfiction[Completed] سرفه های پی در پی امونشو بریده بود و حتی نمیتونست درست نفس بکشه.ربات های خالی از احساسی که توی روپوشای سفید، اسم دکتر رو به یدک میکشیدن دور تا دور اون مکعب فلزی ایستاده بودن و منتظر جواب آزمایشی بودن که درحال انجام بود. قطره های ریزو درش...