چشمهاش رو با درد بدی که توی سرش و تمام استخونهای بدنش میپیچید باز کرد، همزمان از حالت درازکش دراومد و روی تخت نشست.
به خاطر زیادهروی توی الکل مغزش همچنان گیج و آشفته بود، جوریکه نمیتونست چیزی رو به یاد بیاره و تمام خاطرات توی مغزش رو هالهای در بر گرفته بود. برای همین پلکهاش رو روی هم فشار داد تا بتونه کمی تمرکزش رو به دست بیاره.
تا حالا هیچوقت توی خوردن نوشیدنیهای الکلی زیادهروی نکرده بود. جونگکوک واقعاً آدم محافظهکاری بود، برای همین همیشه عواقب کارهاش رو از قبل بارها و بارها برسی میکرد و وقتی مطمئن میشد براش دردسری ایجاد نمیکنند، انجامشون میداد.
ولی حالا حتی خودش هم نمیدونست چه چیز لعنتی باعث شد دیشب بدون فکر اونقدر الکل مصرف کنه تا الان حتی اسم خودش رو هم به سختی بتونه به یاد بیاره.دستش رو به شقیقههای سرش فشار میداد که با شنیدن صدای تهیونگ جوری که انگار برق دویست ولت بهش وصل کرده باشند، توی جاش پرید.
"بیدار شدی کوک؟ حالت خوبه؟"
انگار شنیدن صدای تهیونگ برای یادآوری شب گذشته کافی بود...
تمام بوسههایی که تهیونگ روی نقطهنقطهی بدنش گذاشته بود و تمام نالهها و زمزمههای خودش، از ذهنش گذشت و تازه به هوشیاری رسوندش.به یکباره سرش رو سمت تهیونگ چرخوند و چند بار پلک زد.
متوجه شد که برعکس تهیونگ خودش همچنان لخته، برای همین هم ملافهای که نامرتب روش بود رو بالاتر کشید و سعی کرد بدنش رو باهاش بپوشونه؛ اما اونقدرها هم موفق نبود."دیشب همهش رو دیدم، نیاز نیست خودت رو بپوشونی. حتی بدون نگاه کردن هم میتونم همین الان لخت تصورت کنم."
چشمهای جونگکوک تا آخرین اندازه خودشون گرد شدند و بهتزده به تهیونگ نگاه کرد. انگار بدنش هنوز برای عکسالعمل نشون دادن به اون پسر کامل هشیار نشده بود، برای همین هم بدون اینکه حتی بتونه پلک بزنه بهش خیره موند.
در طرف دیگه تهیونگ هم انگار کنترل زبونش رو از دست داده بود که بدون فکر اون حرفها رو به جونگکوک ترسیده و گیج روبهروش زد.
دهنش رو باز کرد تا چیز دیگهای بگه تا کمی گندی که زده رو جمع کنه؛ اما همون لحظه کوک بالاخره به حرف اومد و باعث شد تهیونگ حرفش رو توی گلو خفه کنه."تو... تو چه غلطی کردی کیم تهیونگ؟!"
اوکی... تهیونگ کار اشتباهی کرده بود و خودش هم خوب میدونست؛ ولی واقعا پرسیدن این سوال احمقانه در اون لحظه ضروری بود؟ یعنی معلوم نبود چه غلطی کرده؟
VOCÊ ESTÁ LENDO
No Body, No Crime🎭 [VKook, KookMin,YoonMin]✓
Fanficʚ Fanfiction ɞ ꒰ Couple: VKook, KookMin, YoonMin ꒱ ꒰ Genre: Romance, Crime, Angst, Smut🔞 ꒱ ″ تهیونگ پسر خوش گذرونی که تا به حال هیچ رابطه ای فراتر از سکس نداشته و علاقه ای هم به تجربه کردنش نداره سال اول کالج با جونگکوک آشنا میشه، هم اتاقیش توی خوا...