با به صدا درومدن زنگ موبایلش پلکهای سنگینش رو از هم فاصله داد و روی تخت نیمخیز شد تا گوشیش رو از روی پا تختی برداره. با دیدن اسم "هوپ" روی صفحه گوشیاش، نگاهی به یونگی غرق خواب انداخت و همونطور که از تخت بیرون میرفت، جواب هوسوک رو داد.
"بله؟"
صدای دورگهاش که بهخاطر تازه بیدار شدنش بود، باعث تعجب هوسوک شد.
"مگه الان نباید شرکت باشی؟ خواب بودی؟"
جیمین همونطور که گوشی رو با کتف سمت راستش نگه داشته بود و بیحواس سعی میکرد، دکمههای پیراهنی که تنش بود رو ببنده، درحالیکه هنوز گیج خواب بود و نفهمید پیراهنی که به تن داره متعلق به خودش نیست.
"یکم خسته بودم، دیرتر میرم."
هوسوک "اوهوم"ای زیر لب گفت و بعد از چند ثانیه سکوت ادامه داد:
"میدونم روبهرو شدن با پدرت چقدر برات سخت بود؛ ولی خب ارزشش رو داشت. یه خودی نشون دادی."
جیمین همونطور که سمت پنجره سرتاسری اتاق هتل میرفت که حالا با روشن شدن هوا، به جای انعکاس تصویر داخل اتاق، منظره بیرون رو به خوبی بهنمایش میگذاشت، زیر لب حرف هوسوک رو تکرار کرد:
"ارزشش رو داشت."
ارزشش رو داشت که پدرش رو اونطور ببینه و یا جوری که تمام غرور پدرش وقتی با اون وضعیت از عمارت بیرون میزد، جلوش خاکستر شده بود. درسته، ارزشش رو داشت؛ اما چیزی که تمام دیشب رو ارزشمندتر میکرد مین یونگی بود. کسی که تمام طول شب جیمین داشت سعی میکرد به احساس کششی که بهش داره غلبه کنه؛ اما انگار گرفتار تارهای این عنکبوت خوشخطوخال شده بود.
همه چیز یونگی زیادی و بیش از حد قابل ستایش بود. جیمین معمولاً احساس وابستگی به پارتنرهای طولانی مدتش نمیکرد، چه برسه به کسی که بیشتر بهخاطر اهداف اصلیش بهش نزدیک شده بود. همه براش مثل یک عروسک خیمهشببازی بودند؛ ولی اون لحظه نمیتونست انکار کنه که یونگی... فقط کمی براش خاص شده.
"جیمین، دارم با تو حرف میزنم! حواست هست؟ نکنه دیشب وقتی برگشتی خونه زیاد نوشیدی؟ راستی حرکت آخری که با مین زدی عالی بود، پدرت تمام شب عصبی و کلافه شده بود."
صدای خنده هوسوک و جمله آخرش جیمین رو هم به خنده انداخت. نمیخواست انکار کنه، حقیقت اینکه از دیدن چهره پدرش چقدر هیجانزده شد غیرقابل انکار بود؛ اما قرار هم نبود به هوسوک بگه که واقعاً شب رو با یونگی گذرونده. حوصله نصیحت شنیدن ازش رو نداشت و اون لحظه هم زیاد برای حرف زدن انرژی توی خودش نمیدید.
ESTÁS LEYENDO
No Body, No Crime🎭 [VKook, KookMin,YoonMin]✓
Fanficʚ Fanfiction ɞ ꒰ Couple: VKook, KookMin, YoonMin ꒱ ꒰ Genre: Romance, Crime, Angst, Smut🔞 ꒱ ″ تهیونگ پسر خوش گذرونی که تا به حال هیچ رابطه ای فراتر از سکس نداشته و علاقه ای هم به تجربه کردنش نداره سال اول کالج با جونگکوک آشنا میشه، هم اتاقیش توی خوا...