「Part 22」

277 86 7
                                    

-تو اون کسی نیستی که برام تعیین تکلیف می‌کنه، دیگه نه.

با تنه‌ی محکمی ژانو از جلوی در کنار زد و درو باز کرد. ژان نتونست خودشو نگه داره و به پهلو روی زمین افتاد. مشتشو با حرص روی زمین کوبید و با داد اسم تامو صدا کرد.

تام بلافاصله توی راه‌رو ظاهر شد و با قدمای تند سمت اتاق اومد. جلوی در که رسید، نگاه لحظه‌ای به ییبو انداخت و بعد چشمش به ژان که رو زمین بود، افتاد. فورا از کنار ییبو گذشت و سمت ژان رفت:

-لائوبان!

ییبو بدون توجه به اونا راه افتاد و از اتاق خارج شد. تام بازوی ژانو گرفت تا بلندش کنه:

-حالت خوبه؟

ژان بازوشو از دست تام کشید:

-برو دنبالش عوضی! اگه بره بیرون می‌کشمت تام! می‌کشمت!

تام به محض شنیدن حرفش برگشت و دنبال ییبو از اتاق بیرون رفت. ییبو هنوز به در نرسیده بود. تام به قدماش سرعت داد:

-هی مهمون لائوبان!

ییبو توجهی بهش نکرد و به راهش ادامه داد. تام خودشو بهش رسوند، دستشو روی شونه‌ش گذاشت و متوقفش کرد:

-وایسا.

ییبو بلافاصله دست تامو کنار زد:

-دستتو به من نزن!

تام دستاشو بالا نگه داشت و گفت:

-خیلی خب باشه اینکارو نمی‌کنم. فقط... لائوبان الان خیلی عصبی شده. بهت قول می‌دم دلت نمی‌خواد اون روشو ببینی.

به مبل اشاره کرد:

-پیشنهاد می‌کنم بشینی. با هم یه نوشیدنی می‌زنیم چطوره؟ تو این فاصله لائوبانم یکم آروم می‌شه، خب؟

ییبو بدون فکر گفت:

-خودت و لائوبانت برین به جهنم. برای من هیچکدومتون هیچ اهمیتی ندارین.

برگشت که بره اما دست تام دوباره روی شونه‌ی ییبو نشست و جلوش ایستاد. مصنوعی خندید:

-گوش کن... من اصلا دلم نمی‌خواد بهت صدمه بزنم.

ییبو به چشمای تام زل زده بود. بعد از مکثی گفت:

-امیدوارم بعدا حسرت نخوری.

به محض تموم شدن حرفش دست تامو گرفت، خم شد و از بالای سرش تامو روی زمین کوبید. تام با وجود دردی که توی کتف و کمرش احساس می‌کرد، تلاش کرد بلند شه:

-آخ... لعنتی...

بدون معطلی دنبال ییبو که سمت در می‌رفت، دوید.
ژان با قدمای نسبتا سریعی به کمک دیوار جلو می‌رفت. سنگین و با حرص نفس می‌کشید.

به محض اینکه ییبو دستشو روی دستگیره گذاشت، تام بازوشو گرفت و با شتاب عقب کشیدش. ییبو تعادلشو از دست داد و تلوتلوخوران چند قدم عقب رفت. وقتی صاف ایستاد سرشو بالا آورد و به تام که سمتش حمله‌ور شد، نگاه کرد.

•Mianju•Dove le storie prendono vita. Scoprilo ora