🅔︎🅟︎-20

487 136 107
                                    

سکوت شد. سوهو واقعا جوابی نداشت بگه و نگاهش رو به زانوش داد تا اینکه با صدای سهون دوباره نگاهش به سهون کشیده شد.

-خب این همه حرف زدیم هنوزم کار اصلیم رو نگفتم و مزاحمت شدم.
دستش رو روی پیشونیش کشید و خنده ای کرد.

سوهو هم لبخندی بهش زد و سریع لبخندش رو جمع کرد.

-کجا بودیم؟...آهان قرار بود اون عکسی که میخام رو برام ایمیل کنی پسوورد رو بزن اوه.

-چی؟

-دوتاo و یک h که میشه اوه.

-فکر نمیکردم همچین رمزی باشه.

-خیلی خودشیفته م آره؟

سوهو لبخند ریزی زد و چیزی نگفت و مشغول وارد کردن پسوورد شد.
سهون با دیدن لبخند ریزش چشماش یه هلال زیبا و مهربون به خودش گرفت.

-خودشیفته نیستم فقط حافظه ی ضعیفی تو رمزها دارم و یادم میره ولی مطمئنا فامیل خودم رو یادم نمیره بخاطر همین پسووردم اینه.

سوهو با سر تایید کوچکی کرد و گفت:

-آهان...حالا از کجا برم اون عکس رو پیدا کنم؟

-خب حالا برو قسمت گالری فولدر نقشه رو باز کن فقط دو تا عکسه همون رو برام بفرست آدرس ایمیل هم تو خود موبایلم ذخیره است.

سوهو همونجور که اینکار ها رو انجام میداد سهون هی میپرسید که داره چیکار میکنه الان کدوم مرحله ست.

-دارم انجام میدم دیگه فعلا دارم دنبال فولدری که گفتی میگردم... چقدر پیچ در پیچه فولدرات تو هر فولدر ده تا فولدر دیگه ست...اووو.

با گفتن تک کلمه ی آخری که سوهو انتهای جمله ش گفت سهون رسماً رنگش پرید.

-چیشد؟چرا اووو؟

سوهو سرش رو بالا اوورد و به سهون برای چند لحظه خیره شد و بعد گفت:

-اشتباهی پوشه ی دیگه ای رو باز کردم که...

-چی؟ کدوم پوشه؟
سهون با ترس این رو پرسید.

-چرا اینقدر میترسی نکنه...
سوهو پوزخندی زد و ادامه داد:نترس پوشه ی مثبت هجده ت رو پیدا نکردم که اینقدر میترسی‌ فقط پوشه ی عکس ماشین ها بود اشتباهی میخواستم حذفش کنم.

-ترس؟کی ترسیده؟من پوشه ی مثبت هجده ای ندارم که بخوام نگران این چیزا باشم.

-باشه تو راست میگی فقط از اون لیوان آب کناریت یکم آب بخور تا حداقل رنگت به این وضوح نپره.
این رو با پوزخند گفت.

سهون چشماش رو بست و گوشه ی لبش رو گزید تا اینکه سوهو گفت:

-پیداش کردم الان میفرستم.

بعد از چند دقیقه کارش تکمیل شد.
-تموم شد فرستادمش.

-تماس رو قطع نکنیا.

𝑹𝒂𝒏𝒅𝒐𝒎 𝑵𝒖𝒓𝒔𝒆༄پرستار تصادفیWhere stories live. Discover now