no 3

127 17 4
                                    

تو راه احمد آهنگ های شاد پلی میکرد
محسن از خوشحالی احمد لذت میبرد. اینکه تازه فهمیده بود انقدر به گرافیک علاقه داره براش غیرمنتظره بود واسه همین احساس میکرد باید بیشتر کنارش باشه

خیابونا خلوت بودن و احمد واسه گفتن چیزی مِن و مِن میکرد

_حرفتو بزن بچه

احمد چپ چپ نگاهش کرد
_ذهن آدمو میخونی تو؟

_آره بِیب مواظب باش به چیا فکر میکنی

_محسن اونجا که رسیدیم پریزاد هم هست. همین خانومه که رفتم پیشش واسه گرافیک

_هوم.پریزاد اسمشه؟

_نه اسمش پرینازه.یه همچین چیزی. کلا اسم و فامیلش قاطیه شایدم پریچهری چیزی باشه

خود احمد ازاین موضوع زد زیرخنده
محسن جدی نگاهش کرد

_اسم مردمو مسخره میکنی؟

احمد یکم با تامل نگاهش کرد تا فازشو بفهمه

یهو خود محسن از خنده پاره شد

_آخه اینم آدم بود پیدا کردی؟

_بابا کارش خیلی خوبه.هنوز ندیدیش که از مهارتش پشمات میریزه

_عه بحث پشم شد.میخواستم بگم...

احمد وسط حرفش پرید

_میدونم میدونم.محسن واقعا دیشب بد خوابیدم هرلحظه که ازخواب بیدارمیشدم حس میکردم الان بیداری و بغلم میکنی ولی اصلا سمتم نیومدی باید امشب حسابی...

محسن باخنده حرفشو قطع کرد و صدای ضبطو کم کرد

_صبرکن صبر کن احمد.میخواستم بگم برگشتنی بریم آرایشگاه من این ریش و پشمو بزنم موهامم مرتب کنم

احمد با چهره ی گیج و عصبانیش که خیلی کیوت شده بود به محسن نگاه کرد

_آهان.اون قضیه.آره باشه

محسن به خندیدنش ادامه داد و تاوقتی رسیدن شرکت از اذیت کردن احمد دست برنداشت!...

_________________!_________________

این هم از پارت جدید

هرچی بیشتر حمایت کنید تند تر آپ میکنم👀

مرسی که هستید بخاطر شماها مینویسم💙

امشب یک پارت دیگه هم آپ میکنم چون خیلی دوستون دارم😍

بهم نظراتونو بگین خیلی انرژی میگیرم

💣۱۳دی صبا💣

snowman for "narastoo" chapter 2Donde viven las historias. Descúbrelo ahora