ساعت ۶عصر بود و چای داغی که تو سینی روی میز بود؛ به آدم چشمک میزد
مخصوصا وقتی هوا انقدر سرد بود_کجا قراره بریم؟
احمدهمینطور که داشت کیف پول و بقیه وسایلشو آماده میکرد
_میمیری یکم صبر کنی؟_اخه یکم نگران شدم ذهنم مشغول شده میدونی که من خوشم از ندونستن نمیاد
_محسن تو یچیزیت میشه ها.دیوونه.چاییتو بخور کمتر فکر کن
_باشه باشه. اخرین باری که ینفر این حرفو بهم زد یادمه تهش چیشد
_صدبار گفتم بتو ربطی نداره
_باشه احمد حق باتوعه
_آره.تو پریود مغزی شدی شک نکن.
_و توام ... هیچی ولش کن
احمد نزدیک محسن شد و دستشو پشت گردنش گذاشت
آروم انگشتاشو روی پوست گرمش حرکت داد و محسن از واکنش نشون دادن ممانعت میکرداحمد قصد نداشت دست برداره و اخر با نگاه خمار محسن مواجه شد
میدونست اگه ادامه بده به برنامش نمیرسنازش فاصله گرفت
_میرم ماشینو روشن کنم زود بیا پایین آقای خمار---------------------------------------------------
بعد از مدتی که تو خیابونای شلوغ تهران گیر افتاده بودن بالاخره به یک مجتمع تجاری اداری چند طبقه رسیدن
محسن هنوز چیزی نمیدونست و تصمیم گرفت با حدس های بیخودش اذیتش نکنه
وقتی وارد مجتمع شدن جمعیت زیادی رو دیدن
بیشتر مردم مشغول خرید لباس عید بودننیمکت های چوبی خوشگلی اونجا بود و بچه ها مشغول بازی با دستگاه های سکه ای بودن
احمد جلوتر به سمت آسانسور رفت و بالاخره محسن به حرف اومد
_حداقل میشه بدونم اینجا برای خریدن چی اومدیم؟
برای خرید نیومدیم.میخوام با فضای اینجا آشنا بشی
وقتی آسانسور طبقه ی ۴ام ایستاد احمد جلوتر وارد سالن بزرگی شد
در یکی از اتاق هارو زد و واردش شد
محسن ناچار دنبالش راه افتاده بود_سلام آقای مهرانفر بالاخره منت گذاشتین اومدین
احمد با روی باز شروع به احوال پرسی کرد
_محسن ایشون آقای رادمنش هستن.مسئول بخش تبلیغات شرکت
محسن با گشاده رویی با رادمنش دست داد و نگاه پرسوالش به احمد بود
_آقای تنابنده خیلی خوشحالم از آشنایی باشما. بفرمایید بشینید راحت باشین.من به بچه ها میگم چایی بیارن
_ممنون لطف میکنید زحمت میشه
احمد متوجه معذب بودن محسن شد
_محسن میخواستم محیط کار اینجا رو ببینی، چطوره خوشت اومده؟ محصولات پلاسکوی خوبی دارن
VOUS LISEZ
snowman for "narastoo" chapter 2
Fanfictionو این دفعه محسن و احمدی که کنارهم قرار گفتن و اتفاقاتی که توی رابطشون میفته... شاهد یک عشق پرشوریم؟ و اونا از پس مشکلات رابطشون برمیان؟ """"""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""" آدم برفی چَپتِر دوم... هم برای اونایی که ف...