هشدار
این پارت ۱۸+ داره و اسماته
اگر اوکی نیستید از نیمه به بعدش رو نخونید
❤❤چمدونش رو بست
مقدار کمی لباس راحتی و وسایل بهداشتی داخلش گذاشت و از خونه خارج شدبا خونوادش صحبت کرد و بهشون اطلاع داد
ماشینش رو توی پارکینگ گذاشت و ترجیح داد باتاکسی های مسیری برهوقتی پاش به کرج رسید کمی پرس و جو کرد تا محل کار محسن رو پیدا کنه
حدس میزد که ساعت ۱۱ ظهر قطعا سرکار باشهوقتی به خیابون جهان شهر کرج رسید دستی به موهاش کشید و مرتبش کرد
سالن تمرین و نمایش بزرگی که پر رفت و آمد بود چشمشو گرفتیادش اومد که محسن قبلا گفته بود کنار سالن ،یک گلخونه ی نُقلی قرار داره
وقتی میخواست وارد بشه یک نفر جلوشو گرفت_بلیتتون لطفا
احمد ابروهاشو بالا داد
_من اومدم آقای تنابنده رو ببینم.مسئله کاریه!مرد اخمو جدی تر نگاهش کرد و بعد ازاینکه احمد رو شناخت شدیدا عذرخواهی کرد
_منو ببخشید اقای مهرانفر.بجا نیاوردم
احمد چیزی نگفت و سریع وارد سالن شد
روی صحنه یک عده دختر و پسر مشغول اجرای تئاتر بودن
سالن خیلی شلوغ نبود اما تعداد قابل توجهی تماشاچی اونجا حاضر بودناحمد بخاطر تاریکی زیاد قادر به گشتن دنبال احمد نبود پس یکجا گوشه ی سالن ایستاد تا نمایش تموم بشه
دقایقی بعد وقتی چراغ ها روشن شد محسن روی صحنه اومد و با چندنفر دیگه از همکار ها و بازیگرا جلوی مردم تعظیم کردن و به سالن پشتی رفتن
احمد چمدونش رو به یکی از انتظامات اونجا سپرد و وارد اتاقک پشتی صحنه ی نمایش شد
یک عده مشغول پاک کردن گریم هاشون بودن
بقیه درحال گپ زدن و خوردن خوراکی و نوشیدنی دیده میشدنمحسن انتهای اتاق مشغول نوشتن داخل دفترتوی دستش بود
خودکارش رو از جیبش بیرون آورد و با تمرکز درحال یادداشت کردن بودوقتی چندنفر از افراد احمد رو دیدن سر و صدای زیادی اتاق رو گرفت
همه به سمتش هجوم آوردن تا باهاش معاشرت کننمحسن اول قادر به دیدن پسر نبود خصوصا اینکه همه جلوشو گرفته بودن
محسن جمعیت رو کنار زد و چشم های پرسشگرش توی یک جفت چشم عسلی خمار قفل شد
احمد غرق نگاه مرد شده بود اما با سوال یکی از کارکنان به خودش اومد
_شماهم قراره توی نمایش بعدی بازی کنید؟
احمد سریع رد کرد و شفاف سازی کرد که برای کار دیگه ای اونجاست
محسن جمعیت رو برای تمرین خارج کرد تا یکم سرشون خلوت بشه
VOCÊ ESTÁ LENDO
snowman for "narastoo" chapter 2
Fanficو این دفعه محسن و احمدی که کنارهم قرار گفتن و اتفاقاتی که توی رابطشون میفته... شاهد یک عشق پرشوریم؟ و اونا از پس مشکلات رابطشون برمیان؟ """"""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""" آدم برفی چَپتِر دوم... هم برای اونایی که ف...