⚘𝑰 𝒉𝒐𝒑𝒆...༄❆
_«ژان.. گوش کن..»
شوانگ از جاش بلند شد چون حس میکرد یه سوتفاهم این وسط شکل گرفته اما به محض ورود دانگهای به خونه به دنبال ژان، حواس شوانگ پرت پسر شد و ژان با خیز برداشتن به سمت ییبو، یقهی پسر رو توی مشتش کشید و فریاد زد:
_«یالا بگو چی شده!!»
با برخورد پشت ییبو به تابلوی رنسانس روی دیوار که تصویری از هبوط یک فرشته بود، قلبش به شدت تکون خورد و پلکای ییبو پر از درد روی هم فشرده شدن. شوانگ با شنیدن صدای برخورد قاب به دیوار به سمت ژان چرخید و همزمان با اینکه قدمی به سمت پسر بر میداشت داد زد:
_«آروم باش ژان!»
اما دانگهای که میدونست شوانگ بهترین دوست ییبوئه و هرآن ممکنه به حمایت از اون ژان رو زمین بزنه، به سمت شوانگ دوید. با گرفتن بازوهاش مانع تکون خوردن پسر شد و اون رو سرجاش قفل کرد و لعنت به زور اون جسم نحیفِ پسر که باعث خفه شدنِ بیشتر ییبو لای دستای مشت شدهی ژان شد.
_«چرا لال شدی! یالا بگو چطور کشتیش!»
_«دروغ میگه ژااان!»
شوانگ در جواب پسر غرید اما ییبو با بالا کشیدن سرش و آزاد کردن راه نفسش با هر سختی که بود، دست به مخالفت برداشت.
_«من... من اونی بودم که...مقصر مرگ پدرت بوده.. چونکه من...»
_«ژان!!»
شوانگ با فشردن دستای دانگهای برای رها شدنش داد زد ولی با این حال موفق نشد خودشو نجات بده و درست مقابل نگاهش شاهد کتک خوردن ییبو توسط ژان شد. یه مشت درست توی صورتش که نگاه ییبو رو به خلاف جهت دید شوانگ پرت کرد.
_«توی عوضی خیال شوخی برت داشته؟ فکر کردی این جریان مسخره بازیه؟ فکر کردی داریم سناریو میچینیم؟آرههههه؟»
مشت بعدی رو محکمتر توی صورت ییبو کوبید و دوباره داد زد:
_«من برات شبیه یه جوکم؟»
_«اینکارو نکن! تمومش کن ژان!»
شوانگ سر پسر غرید و اینبار با پرتابِ سرش به سمت عقب، ضربهای توی صورت دانگهای زد و موفق شد خودشو نجات بده و برای نجاتِ ییبو به سمت ژان حملهور بشه اما ژان با عقب کشیدن خودش از مشت شوانگ جا خالی داد و در عوض دستش توی حرکت سریعِ بعدیِ شوانگ به چنگِ پسر افتاد.
_«ولم کن! ولم کن عوضی بذار حالیش کنم احساسات من چیزی نیست که اونو اینطور به سخره بگیره! فقط حقیقتو بگو که تو رفیق مارگاریتایی و از طرف اون حرومزادهها اومدی تا توی کار من با موش مردگیات دخالت کنی! ازت بدم میاد وانگ ییبو! از همون موقع که دیدمت شناختمت چه آدم مزخرفی هستی!»
YOU ARE READING
➤𝑻𝒉𝒆 𝒄𝒖𝒓𝒔𝒆 𝒐𝒇 𝒅𝒂𝒏𝒅𝒆𝒍𝒊𝒐𝒏𝒔
Fanfiction❊نِیم : The curse of dandelions ✘کاپل : ʸᶤᶻʰᴬᶰ 【ژانر : [𝓐𝓷𝓰𝓮𝓼𝓽] - [𝓡𝓸𝓶𝓪𝓷𝓬𝓮] -[𝓢𝓵𝓲𝓬𝓮 𝓸𝓯 𝓵𝓲𝓯𝓮] -[𝒟𝓇𝒶𝓂𝒶]-[𝓜𝔂𝓼𝓽𝓮𝓻𝔂 ] 】 ◀هپی اند. ⏱پایان یافته . . ★ [تریلر] . . دیدی آدما روزاشونو با امید فردایی بهتر پشت سر میذارن...