بلافاصله ازش فاصله گرفتم… هر دو با نفس نفس به هم خیره شده بودیم که در کلاس باز شد و هانول یکی از دخترای آویزون و رو مخ دانشگاه اومد تو
با دیدن من و نامجون که در حال نفس نفس زدن بودیم با شک نگاهمون کرد اما بعد بیخیال شد و با لبخند مکش مرگ مایی به نامجون نگاه کرد÷استاد باهاتون کار داشتم رفتم دفتر اساتید نبودید
نامجون که از بی موقع اومدن اون حالش گرفته شده بود با اخم جواب داد
€سر کلاس... هر سوالی دارید باید سر کلاس بپرسید من الان کار دارم باید برم
رسما دختره رو قهوه ای کرد و از کلاس زد بیرون... لبمو گاز گرفتم تا صدای خندم بلند نشه هانول هم تا این حرکتمو دید با حرص به من نگاه کرد
÷همین اول کاری چشمت گیر کرد به استاد؟ لقمه گنده تر از دهنت بر نداشتی؟
پوز خندی زدم و چشمامو تو کاسه براش چرخوندم... بدبخت همه رو عین خودش میدید... خبر نداشت همین استاد جونش چسبیده بود بهم ول نمیکرد...مثل مگس پسش زدم و به سمت خروجی کلاس راه افتادم
£برو کنار بزا باد بیاد بابا
بعد هم بدون اینکه آدم حسابش کنم از کلاس زدم بیرون
خداروشکر کلاس آخرمون بود... با اینکه یون بهم گفت تو سلف منتظرمه سمت خروجی مدرسه راه افتادم... قطعا میخواست کلی سوال پیچم کنه و من نه حال جواب دادن داشتم نه قصدشو... پس عاقلانه ترین کار دور بودن از یون به مدت چند هفته بود...داشتم تند تند می رفتم که سئونگ سد راهم شد و با لبخند بهم چشمک زد
بعد من خوش تیپ ترین پسر کلاس که از شانس خوبم... که مطمئنن منظورم از خوب کیریه... روی من کراش بود... هرچند که حق داره من خودمم رو خودم کراشم... خلاصه برای همین امثال هانول که یه جورایی ملکه های مدرسن و خبر دارن که من گیم با من لج افتادن...
دختره افریته به من چه که از تو خوشگل ترم و اکثر پسرای دانشگاه سمت من کشیده میشن... از فکر هانول بیرون اومدم و به سئونگ که با نگاهی که ازش قلب پرتاب میشد بهم خیره شد نگاه کردم...هع بیچاره سئونگ با اومدن نامجون همین اول کاری همه فراموشت کردن... سری براش تکون دادم تا هرچه سریع تر قبل اینکه سرو کله ی یون پیدا بشه کارشو بگه...٪چه خبرا؟
وقتی دیدم کار خاصی نداره مثل لات ها جواب دادم
£چه خبری میخواستی باشه؟ گشنمه اگه اجازه بدی میخوام برم خونه به این شکم بی صاحاب برسم
لبخند زد و گفت
٪میخوای من برسونمت؟
از خدا خواسته میخواستم قبول کنم که کسی کنارم ایستاد... سایش رو روی خودم حس کردم
برگشتم و با دیدن نامجون عصبانی دست و پام و گم کردم چنان چشم غره ای به سمتم رفت که تا فیها خالدونم از ترس خاکستر شد و ناخودآگاه گفتم£اومم...نه ممنون من خودم میرم.
حرفمو زدم و مثل برق ازشون فاصله گرفتم اما انگار شروع بدبختیام بود چون نرسیده به در دانشگاه نامجون با عصبانیت خم شد و در گوشم گفت
€کوچه پشتی وایسا خودم میرسونمت
این کی خودشو به من رسوند؟! نذاشت اعتراض کنم و با قدم های شمرده و بلند به سمت ماشین آخرین سیستمش رفت و سوار شد.
اون زمانی که با من دوست بود یه پسر دانشگاهی بی بخار بود که فقط یه موتور داشت. منم یه پسر دبیرستانی ساده و احمق
با یاد اون روزا سری تکون دادم و از دانشگاه خارج شدم مرتیکه کی انقدر بزرگ شده که بهم دستورم میده؟!
کوچه پشتی منتظرم بود اما نمیخواستم برم .
قرار نبود هر کاری که میگه انجام بدم…
فوری به سمت خیابون رفتم و برای اولین بار شانس باهام یار بود و همون لحظه اتوبوس اومد.سوار شدم و خداروشکر کردم که قالش گذاشتم .
چون اگه میومد و زندگیمونو می دید حتما مسخره ام میکرد یا شروع میکرد به ترحم… شایدم دیگه کاری به کارم نداشت .بدبختیام و پشت سر ریختم و به پسری که خیره به من بود چشمک زدم به منظور اینکه چیه نگاه میکنی؟؟
اما منظورمو اشتباه گرفتو خوش خوشانش شد ، با پررویی برام بوس فرستادبا حالت چندشی صورتم و برگردوندم که مطمئنم حالش گرفته شد
ایستگاه آخر نزدیک خونه ی ما بود، پیاده شدم و بعد از کمی قدم زدن وارد کوچه مون شدم که همون لحظه بشکه رو دیدم
همیشه ی خدا سر کوچه مشغول خوردن بود و هیچ کاری نمی کرد جز این که آمار این و اون و بگیره...به سمتش دویدم و داد زدم
£بشکه به بابام سر زدی؟
چشماشو ریز کرد و با دهن پر گفت
÷آره خوابیده.
تند تند به سمت خونمون رفتم و کلید انداختم .
حق با بشکه بود بابام خوابیده.
بابایی که یه روز پولدارترین مرد شهر بود و پولش از پارو بالا میرفت حالا پول عمل خودشم نداره...
اما من جور میکنم .
به هر قیمتی که شده بابام و نجات میدم حتی شده به قیمت تن فروشی...اینو به جبران دیروز که پارت نزاشتم پابلیش کردم...
امیدوارم ازش لذت ببرید جوجوآ 🐥🤍😙

ESTÁS LEYENDO
master criminal استاد خلاف کار
Fanficاستاد خلاف کار فصل ۱ کی میخایم بفهمیم که خیانت کردن فقط این نیست که با ی نفر بخوابیم هر دروغی که میگیم خیانته Couple : namjin, yoonmin 🐨🐭🐨🐭🐨🐭