با این که لباش هنوزم روی لبام بود باورم نمیشد که وسط دانشگاه منو بوسیده.
به معنی واقعی کلمه پنیک کرده بودم...هاج واج مونده بودم که لب هاشو از روی لب هام برداشت .
عصبانی بود اینو از نفس زدن هاش می فهمیدم .با صدای خش داری گفت:
€ الان بهت ثابت شد؟قدرت حرف زدن نداشتم .. از هر طرف صدای پچ پچ میومد . جمعیت کسایی که دورمون بودن هر لحظه زیادتر میشد .
بالاخره زبون باز کردم و ناباور گفتم:
£تو دیوونه ای .اون هم مثل من زمزمه کرد:
€آره دیوونه ی تو .از خجالت دلم می خواست آب بشم هم بخاطر نگاه بچه ها هم بخاطر رفتار و حرف های نامجون .
نامجون که شلوغی و صدا ها و نگاه هایی که دورمون بود رو دید دوباره با زمزمه گفت:
€از دانشگاه برو بیرون و کنار ماشین وایستا تا من بیام... الانم لزومی نداره که قرمز بشی .بدون اینکه سرمو بلند کنم از دانشگاه بیرون زدم اما به جای اینکه منتظر نامجون وایستم سوار تاکسی شدم و اتفاقاتو برای خودم مرور کردم .
مو هامو چنگ زدم و محکم کشیدمشون... خاک تو سرت جین... خاک تو سرت... کاش زبونت لال می شد و اون طوری باهاش حرف نمی زدی ... منه احمق می دونستم نامجون دیوونه است و اگه به سرش بزنه براش مهم نیست چی کار می کنه... اما بازم به گوه خوریام ادامه دادم... فقط میخواستم کون اون مثل من بسوزه ولی باز دستو پای الکی زدمو بیشتر تو گل گیر کردم
الان رسوا شدم توی کل دانشگاه رسوا شدم . ترک تحصیل می کنم... آره ، دیگه پامو توی اون خراب شده نمیذارم .
خودمم از این افکارم تعجب کرده بودم... اما چاره ی دیگه ای هم داشتم؟ حتی اگه خودم از اون خراب شده نرم قطعا به گوش حراست میرسه و جفتمونم با اردنگی پرت میکنن بیرون... کیر تو فیس جذابت نامجون...صدای زنگ موبایلم از هپروت بیرونم آورد . نامجون بود نمیخواستم جواب بدم اما ترسیدم که باز دیونه بازی دربیاره برای همین با کلافگی وصل کردم که صدای عربده اش بلند شد :
€کدوم گوری رفتی هان ؟ مگه بهت نگفتم همونجا بتمرگ تا بیام؟
مثل خودش داد زدم:
£حرف دهنتو بفهم مجبور نیستم هر کاری تو بگی انجام بدم به خاطر ریدمان جنابعالی من روم نمیشه سرم و تو دانشگاه بلند کنم . آخه تو چقدر کصخولی ؟ چطور تونستی جلوی همه…
همونجور که داد میزدم و تند تند حرف میزدم سرم رو بالا آوردم اما بخاطر دیدن نگاه راننده تاکسی ساکت شدم اما نامجون ادامه داد
€توی احمق هنوز نفهمیدی تا حد مرگ روت غیرت دارم... بلد میشی تو صورت من اون طوری از عشق اون کونی میگی انتظار داری ساکت بمونم و نگات کنم ؟ چطور همچین چیزی ازم میخوای ؟
VOCÊ ESTÁ LENDO
master criminal استاد خلاف کار
Fanficاستاد خلاف کار فصل ۱ کی میخایم بفهمیم که خیانت کردن فقط این نیست که با ی نفر بخوابیم هر دروغی که میگیم خیانته Couple : namjin, yoonmin 🐨🐭🐨🐭🐨🐭