اون شب بین هم آغوشی آلفا و امگا سپری شد و ییبو صبح روز بعد حاضر شد و همراه با همسرش به شرکت رفت.
فرمونای آلفا بعد از اون همه رابطه جنسی که باهم داشتن با هاله قدرتمندی اطراف امگاشو پوشونده بود و اون رو در برابر آشکار شدن فرمونای هیتش محافظت میکرد. ولی با این حال ییبو هنوزم با دوری از همسرش احساس سستی و ضعف خیلی کمی داشت.
مقداری از آبجوش مخصوصش که داخل فلاسک کوچیک سبز رنگ بود نوشید و بعد از اون بلافاصله تلفن به صدا درومد.
_بفرمایید؟
الکس پشت خط بود: ییبو میشه لطف کنی بیای طبقه پایین و پرونده های جدیدو برای رئیس ببری؟ من شدیداً سرم شلوغه و فرصتشو ندارم!
امگا بیمخالفت سری تکون داد.
_الان میام.
تماسو قطع کرد و از پشت میز خارج شد و بعد با صاف کردن کت توسی رنگش بدون اتلاف وقت به طرف آسانسور رفت.
آلفا توی اتاق ریاست عینک به چشم مشغول بررسی گزارشات جدید مربوط به عملکرد کارکنا و محصولات شرکت بود. طبق مطلبی که گفته شده بود همه چیز به نظر خوب پیش میرفت و جای نگرانی نبود به جز یک مسئله!
ابروهای رئیس شرکت توی هم رفت و لیست افزایش حقوق اخیر کارمندارو از توی لپ تاپ چک کرد. اینکه هنوزم افرادی پیدا میشدن که نسبت به حقوق شرکت شیائو اعتراض داشته باشن اعصابشو کاملا به هم میریخت و گرگشو وسوسه میکرد که تمام معترضینو از شرکت اخراج کنه!
همون لحظه تقه ای به در وارد شد و رئیس بدون اینکه دست از کارش بکشه اجازه ورود داد:+بیا تو.
منشی امگاش همونطور که یازده تا پرونده قطور روی دستاش بود درو باز کرد و وارد شد.
_قربان پرونده های جدید اومده!
جان نگاهشو از مانیتور گرفت و از بالای عینکش به پرونده های داخل دست همسرش داد.
+بذارشون روی میز!
امگا جلو اومد و پرونده ها رو روی میز شیشه ای رئیس شرکت گذاشت.
آلفا بدون اینکه نگاهی بهش بندازه اولین پرونده رو جلو کشید و با اخم کمرنگی که روی پیشونیش بود شروع به بررسیش کرد. هر کدوم از پرونده ها متعلق به شرکتایی بود که خواستار قرارداد و تجارت با شرکت شیائو بودن.
ییبو همونجا کنار میز کار آلفاش ایستاد و کنجکاو نگاهشو به صفحه مانیتور دوخت. انگار یه چیزی درست نبود._قربان مشکلی پیش اومده؟!
آلفا صفحه پرونده رو ورق زد و در همون حین به حرف اومد:
+چه مشکلی؟
ییبو کمی به جلو خم شد و انگشتشو به طرف صفحه مانیتور گرفت.
YOU ARE READING
𝙢𝙮 𝙡𝙤𝙫𝙚𝙡𝙮 𝙛𝙖𝙢𝙞𝙡𝙮 (Completed)
FanfictionMy lovely family خانواده دوست داشتنی من Zhan top, M-preg, Smut, Romance, Omegaverse شیائو جان، آلفایی که به دلیل بالا رفتن سنش و اصرارهای بیش از حد پدر و مادرش مجبور به ازدواج با امگایی میشه که زندگی سرد و بیحوصلهش رو با وجودش گرم و رنگینکمونی می...