دخترکوچولوی کایسو که کیونگین صداش میکردند اول با دیدن جونگ کوک غریبی میکرد و وقتی قیافه ی ذوق مرگ مرد برای بار دوم جلوی چشمش اومد گریه افتاد و تا مدتی با صدای بلند عر میزد اما بعد از چند دقیقه یخش آب شد و جوری با جونگ کوک جور شد که کم کم داشت حسادت تهیونگ رو بر انگیخته میکرد
کیونگین بیشتر شبیه جونگین بود ، چه از نظر قیافه ای و چه از نظر
اخلاقی... از نظر تهیونگ جونگین خیلی کیوت تر از کیونگسو بود و همین باعث میشد به رابطه ی اون دوتا شک کنهکیونگین به سفیدی رائون نبود اما همچنان پوست شیری و زیبایی داشت ، چشماش فوق العاده درشت بودند و لب هاش کپی لب های کای بود .موهای بلند و مشکیش تا روی کمرش بودند و با یه کش کوچولو که طرح تک شاخ داشت بسته شده بودند.
بچه های زوج کیم جوری بودند که انگار از روی یه دستور غذایی درست شده بودند . ترکیبی از هر دو پدرشون یا شایدم از دستگاه کپی بیرون پریده بودند
-اسم تو کیونگینه ... اگه گفتی اسم من چیه ؟
+ اسم عمو چیه ؟دختر بچه نگاه نا مطمئنش رو بین پدرش و جونگ کوک رد و بدل کرد و شیشه شیرش رو آروم مکید . بعد از چند ثانیه تفکر در حالیکه انگشتش رو بحای پستونکش توی دهنش گذاشته بود جواب داد
× جونگ کوک
اون همچنان تو ادا کردن درست کلمات مشکل داشت و نمیتونست
همونجوری که بقیه انتظار داشتند جونگ کوک رو عمو یا با اسم کامل صدا بزنه پس به همون چیزی که بقیه صداش میزدند اکتفا کرد و عموی جدیدش رو جونگ کوک خطاب میکرد .اون با جونگ کوک حباب بازی میکرد . هر بار جونگ کوک توی حباب
سازش فوت میکرد یه حباب بزرگ توی هوا معلق میشد و بچه با صدای بلند ذوق میکرد و جایزه ی جونگ کوک این بود که گونش بوسیده بشه یا دستای کوچولو و نرم کیونگین نوازشش کنندهربار که بچه دستش رو توی دهنش میکرد تا لثه هاش رو بخارونه
کیونگسو به شدت دعواش میکرد و بهش یادآوری میکرد که دستاش چقدر کثیفه و نباید توی دهنش بکنه+ کیونگینِ من ... صدبار گفتم دستات کثیفن ، توی دهنت نکن . تو که
نمیخوای پری دریایی خانوم رو بالا سر کمدت غرق کنم و نزارم ببینیش ؟؟
× قهردخترکوچولوشون قهر کرد و به شدت پاهاش رو روی زمین کوبید... صدای اعتراض آمیزش بلند شده بود و این یعنی به زودی برادرش رو بیدار میکنه ، عروسک پری دریایی جزء خط قرمزاش محسوب میشد و کیونگسو به خوبی از اون حساسیت بچه استفاده میکرد
+ دختر من هیچوقت با بقیه قهر نمیکنه
× میکنهکیونگسو بچه رو قبل از اینکه به کمک دیوار از جاش بلند شه و طبق
معمول با سر زمین بخوره گرفت و محکم توی بغلش فشرد
YOU ARE READING
MY BABY IS A MIRACLE // KOOKV ✔️
Fantasy[بچه ی من معجزه است || My baby is a miracle]✨ |COMPLETE| تهیونگ و جونگکوک چندسالیه که ازدواج کردن و زندگی فوقالعاده عاشقانه ای دارن اما وقتی تهیونگ متوجه ی علاقه ی بی حد و مرز همسر عزیزش به بچه ها میشه میتونه دست رو دست بزاره تا زندگیشون از هم بپاش...