شرط آپ پارت بعدی:
360 ووت
250 کامنت
"فلش بک - چهار سال پیش"- من قرار نیست اینکار رو انجام بدم، پدر!
جونگکوک با صدایی که سعی میکرد ولومش رو کنترل کنه، درحالیکه نگاهش به زمین بود، با حالت تندی غرید و اخم کرد.
سانگهو درحالیکه مشغول تیز کردن خنجر نقره ای رنگش بود، نیم نگاهِ کوتاهی به سمت پسرش انداخت و با صدای یکنواختی زمزمه کرد.
- انجامش میدی.
جونگکوک کلافه سر تکون داد و قدمی به پدرِ بی تفاوتش نزدیک شد.
- اینکارت اصلا منطقی نیست! من اون امگا رو تا حالا یکبارم ندیدم. گرگم به این وصلت اصلا راضی نیست!
سانگهو تیز نگاهش کرد و غرید.
- یعنی کنترلت رو به گرگ بی عرضه ات میدی، پسره ی احمق؟جونگکوک بدون اینکه به حرف های پدرش توجهی نشون بده، انگشت اشاره ش رو به سمت پدرش گرفت و با صدایی که هیچ شکی در آن نبود زمزمه کرد.
- حداقل گرگ بی عرضه ام به کاری مجبورم نمیکنه! من به جز جفتِ خودم با هیچکس دیگه ای همخواب نمیشم پدر، اینو آویزه ی گوشت کن.
سانگهو با چشم هایی که به طلایی درخشیده بودن، تکخندی زد.
- هنوزم رابطت رو با اون امگایِ هرزه قطع نکردی؟
- پدر!
- هیچی نگو جونگکوک! نکنه کاری که خانوادش با ما کرده رو فراموش کردی؟ به فکر من نیستی به مادر مریضت فکر کن، پسره ی قدر نشناش!
جونگکوک عصبی نگاهش کرد و برای صحبت کردن مردد شد. ولی اخرش که چی؟ در آخر باید کمی از حرفای دلش رو خالی کنه.
- حالِ بده مادرم؟ منو نخندون! مسبب اصلیِ بیماری مادرم تویی جئون سانگهو! با وجود زن و بچه هات دنبالِ جفتِ حقیقیت رفتی! جفتی که خودش آلفاش رو پیدا کرده بود و تورو نمیخواست!
سانگهو که اولین بار بود این سرکشی رو از پسرِ کوچکش میدید، عصبی بلند شد. چند قدم به پسرِ خشمگینش نزدیک شد.
- جرئت نکن اینطوری با من حرف بزنی جونگکوک! فراموش نکن کی باعث شد تا به اینجایی که الان هستی برسی!
جونگکوک عصبی نگاهش کرد و سعی کرد لرزش صداش رو کنترل کنه.
- من هیچ وقت ازت نخواستم که منو به اینجا برسونی! هیچ وقت نخواستم جانشینت باشم.پوزخندی زد. قدمی نزدیک تر شد و سرتکون داد.
- و حدس بزن چی؟ قرار نیست تورو به خواستت برسونم، پدر.پدر رو طعنه امیز گفت و درحالیکه با چشم های تیز برندهاش نگاه کلی به پدر عصبانیش مینداخت، از چادر بیرون زد و به سمت اقامتگاه خودش حرکت کرد.
YOU ARE READING
White Rose | kookv
FanfictionWhite Rose | رُز سفید من به دلیل ترسی که از تو داشتم برای قویتر شدن تلاش کردم و به عنوان قوی ترین امگای پک رُز سفید شناخته شدم. ولی این کافی نبود نه تا وقتیکه تو دوباره برگشتی و ترسی که من چندساله در حال فرار کردن و انکار کردن آن هستم دوباره ظاهر ش...