mi.. sin♡[Kookv]

Part35

ماسک روی صورتش رو تا زیر چشم هاش بالا کشید و با چشم های آبیش، خونه مقابلش رو وارسی میکرد.

با به صدا اومدن تلفنش، اون رو از جیبش خارج کرد.

×میشنوم.

صدای مرد پشت تلفن به گوشش رسید:

+تموم دوربین های خونه رو کنترل دارم، هدف همین الان به سمت حمام رفت و تو با این اوضاف.. 20دقیقه فرصت داری تا شنود هارو کار بزاری

سری تکان داد و جواب داد:

×خوبه.

صدای نیشخند مرد به گوش رسید:

+رییس از سگ وفا دارش توقعه داره! پس امیدوارم بتونی سر بلندش کنی.

مرد کلتفع تلفن رو قطع کرد و طرف خونه مقابلش حرکت کرد.
با یک پرش روی درب بلند و آهنی مشکی رنگ پرید و وارد حیاط خونه شد.

با قدم های شمرده و محتاط وارد خونه شد.
با اطلاعات از قبل دونسته به سمت اتاق مشترک دو شخص شد.
صدای دوش به گوشش میرسید.
با عجله ردیاب شنود رو از جیب کوچک لباسش خارج کرد و اون رو به آباژور ایستاده ضلع شرقی اتاق چسباند.

بدون صدا به سمت تخت حرکت کرد و دومین دریاب رو زیر میله تخت جاسازی کرد.

با نگاه کردن به ساعت، متوجه زمان کمش شد.
با عجله به سمت تراس اتاق حرکت کرد و وارد شدنش، فاصله تراس تا زمین رو برانداز کرد.
فاصله یک طبقه ای بود.
درحال خارج شدن از تراس بود که صدای درب حمام شد.

ناچاراً، یک پاش رو سمت دیگه‌ی میله محافظ میله گذاشت با رد کردن پای دیگه‌اش از روی تراس پرید.

سریع، خودش رو به عقب کشید و زیر سقف تراس قایم شد.
با بسته شدن درب تراس، با عجله از خونه دور شد.

قبل از خارج شدن خونه، تلفنش رو از جیبش بیرون کشید و شماره مخاطب مورد نظرش رو گرفت.

با خوردن بوق دوم صدای بم مرد رو شنید:

×گوش کن جانگ کوک؛ شنود هارو کار گذاشتم، همین حالا به تو وصلش میکنم.. اینطوری دیگه عقب نیستی.

و بدون حرف دیگه ای تماس رو قطع کرد.

:::::

نفس عمیقش رو بیرون داد و رو مبل تک نفره داخل اتاقش لم داد.
سرش رو به پشتی مبل تکیه داد و صقف خیره شد.

دوهفته ای که باز به ماموریتش برگشته بود و هربار با تماسی که با تهیونگ برقرار میکرد و جواب نداده شدنش روبه‌رو میشد.

به ساعت مچی دستش خیره شد.
وقت ماموریتش شروع شده بود.

از اتاق خارج شد.
به سمت نشیمن بزرگ عمارت حرکت کرد.
با چک کردن تمام اون نقاط قصد داشت به سمت حیاط حرکت کنه، اما متوجه تکان خورد آب استخر پشت دیوار شیشه بلند عمارت شد.