" ویولت ، مشکل چیه؟ "
جیک دوباره با نگرانی پرسید ، من بهش جواب ندادم. داشتم به هری نگاه میکردم ، میدونم این به من ربطی نداره ، ولی من شگفت زده بودم که اون چطور اون دختر رو میشناسه. من فکر میکردم هری به جز ما هیچکسو نمیشناخت. برگشتم سمت جیک و اون بهم لبخند زد.
"من بهتره برم ، نباید دیر کنم. آممممم ، مرسی برای اینکه پیشم موندی و باهام حرف زدی "
من بهش گفتم و اون سرشو تکون داد.
" اشکالی نداره ، تو هم مرسی! "
لبخند زد. برگشتم تا برم ولی قبل اینکه بتونم بازمو گرفت.
" ما قرار دوباره همدیگه رو ببینیم؟ "
" شاید؟ من واقعا نمیدونم "
" ویولت؟ "
یکی حرفمو قطع کرد و اون لحجه غلیظ متعلق به هری بود. اون تصمیم گرفته بود بعد از اینکه قولشو شکوند ما میتونیم برگردیم. اون بهم دروغ گفت و رفت با اون دختر حرف بزنه؟
چشمای جیک پشت سرمو نگاه کردن تا هری رو ببینه و من به طرف هری برگشتم.
" هی ، آممم این هری دوستمه و این هم جیکه "
من گفتم و جفتشون رو بهم معرفی کردم ، اونا بهم دست دادن و جیک به طرف من برگشت.
" خب ، من برم و دنبال دوستام بگردم "
اون گفت و هری کنار من وایستاد.
" از آشناییت خوشحال شدم هری. خداحافظ ویولت "
" خداحافظ جیک "
من دستمو براش تکون دادم و بعد از اینکه رفت برگشتم سمت هری چون خیلی ساکت بود و حتی وقتی با جیک دست داد هم یه کلمه حرف نزد.
" خب ، تو کجا بودی؟ "
" م- من رفتم د- دستشویی همونطور که گفتم "
اون داشت دروغ میگفت؟
" ا- این شلوغ بود "
من سرمو تکون دادم و به هیچ وجه قانع نشدم ؛ من با چشمای خودم دیدم که با اون دختر حرف زد و بغلش کرد.
" من میخوام برم ، بیا دنبال جی و ال بگردیم "
اون سرشو تکون داد و ما رفتیم داخل. ما دنبالشون گشتیم تا اینکه پیداشون کردیم. جی داشت نوشیدنی میخورد و ال هم همینطور ، ولی در حین رقصیدن.
" بچه ها بیاین بریم "
هری بین موزیک که صدای خیلی بلندی داشت داد زد.
" چرا؟ پارتی تازه شروع شده "
ال مثل یه بچه ناله کرد. میدونستم بردن اونا از پارتی کار سختیه و الان مجبور بودم با ال که مثل یه دختر بلوند مست و احمقه کنار بیام.
شب طولانی به نظر میرسید.
***
" مرسی که تا خونه باهام اومدی "
من وقتی رسیدیم خونه به هری گفتم ، این واقعا سخت بود که ال رو سوار ماشین کنیم ، ولی جی کمتر مست بود و ال رو برد خونه.
" اشکالی نداره "
" میتونم یه چیزی بپرسم؟ "
نتونستم جلوی خودمو بگیرم. اون سرشو تکون داد تا من ادامه بدم.
" اون دختری که باهاش بودی کی بود؟ "
میدونم اون دختر رو قبلا یه جا دیدم ؛ اون خیلی آشنا به نظر میرسید. چشمای هری گرد شدن ولی اونقدرا هم شکه شده به نظر نمیرسید.
" منظورت سا- "
" ویولت؟ شیرینم؟ " (ای باباااا)
صدای مامانم وقتی در رو باز کرد حرفشو قطع کرد.
" هی ، هری! "
مامانم بهش لبخند زد و اونم مودبانه جواب لبخندش رو داد.
" سلام خانوم جیمز "
اون بهش نگاه کرد.
" من باید برم ؛ الان واقعا دیره. فردا میبینمت "
من سرمو تکون دادم. خیلی از مامانم ممنونم که قبل از اینکه هری حرفشو تموم کنه و توضیح بده حرفشو قطع کرد. ولی مکالممون هنوز تموم نشده بود ، من مطمئنم.
***
" من واقعا واقعا مست بودم؟ "
ال وقتی داشتم وسایلامو تو لاکرم میذاشتم ازم پرسید. من با خنده سرمو تکون دادم.
" آره ، ولی نگران نباش من به خوبی ازت مراقبت کردم "
" آوو ، مرسی عزیزم! "
اون منو محکم بغل کرد بعد راجب به کاری که باید انجام بده حرف زد و رفت سر کلاسش. من داشتم زودتر میرفتم سر کلاس بعدیم که هری اومد.
" هی ویو "
من وایستادم ، فکر کردم اون میخواد باقی صحبت دیروزمون رو ادامه بدیم. هرچند من نمیدونم چرا انقدر اهمیت میدادم ؛ من از کنجکاویم متنفرم. ولی تعجب کردم که چرا دروغ میگفت ، چون داشت میگفت و چرا اینکارو میکرد؟ اون کار لازم نبود.
" هی ، هری "
" خ- خب ، راجب به صحبت دیروزمون. ا- اون دختر اسمش سارا بود. اون مست بود و من فقط داشتم کمکش میکردم. اون دلیل این بود که دیر کردم ن- نه چیز دیگه ای! "
" ولی تو گفتی دستشویی شلوغ بود "
" ا- این بود ، ولی اون دلیل شماره یک بود و- و من برای شکستن قولم م- متاسفم "
اون اخم کرد.
" من ن- نباید تو رو تنها به حال خودت رها میکردم "
" هری تو اینکارو نکردی "
من هر کلمه ای رو که گفت باور کردم و بخشیدمش ولی این عجیب بود ؛ من هیچکس رو انقدر سریع نمیبخشم. چرا انقدر سریع اونو بخشیدم؟ خب ، حق با من نیست که عصبانی بشم. هری فقط یه دوسته و من باورش داشتم. هیچ چیز اشتباه نبود.
❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤
رای و کامنت یادتون نره.
All the love. L
ESTÁS LEYENDO
Violet | Complete
Fanfic"چرا همیشه بهم زل میزنی؟!" "چو_چون تو خو_خوشگلی." ویولت یه دختر خجالتی بود که هری عاشق کشیدنش بود. هری پسری با لکنت زبانه که ویولت عاشقش شده.. Copyright All Rights Reserved @londonstars [ Persian Translation ] (Harry Styles...