غیرقانونی

1.2K 233 35
                                    

*این دختره پریه ها ها ها ها ://///*

زین نمیخواست وارد محوطه‌ی مین ها بشه. اما اون واقن نتونست کنترل پاهاشو به دست بگیره. توی کسری از ثانیه خودشو توی محوطه‌ی اونا پیدا کرد.

البته این زیادم بد نبود خب درهرحال زین با پری یه منفعتی داره. اجازه وارد شدن به منطقه رو داره. البته اگه فقط مقصدش پری باشه.

_6?

زین صدای پری رو شنید و از خیالاتش بیرون اومد.

_سلام 4

لحظه‌ی داغونی بود. زین میتونست بفهمه کل‌محوطه داره نگاش میکنه. اما هیچکدوم از نگاه ها بدتر از نگاه سوزان الکس نبود.‌ اون پسر چه میزان نفرتو میتونه تو خودش نگه داره؟

زین صداشو صاف کرد تا گلمات بتونن از زبونش خارج بشن.

_میشه بریم؟

پری سر تکون داد و اونها باهم به سمت اتاق پری رفتن.

پری درو برای زین باز نگه داشت تا اول اون بره تو. زینم پذیرفت و پاشو توی اتاق گذاشت. اما سریع به در چسبید و لبای کسی رو، روی مال خودش حس کرد.

متقابلا پری رو بوسید چون مجبور بود. سعی میکرد حس کنه چی میشد که الان این لیام بود که اونو داشت میبوسید. با این فکر بوسه رو عمیق‌تر کرد و پشت گردن پری رو گرفت.

اونا برای نفس‌گیری عقب رفتن و پری یه نیشخند زد.

_خیلی وقت بود نیومده بودی 6

زین با فکر ‌اینکه دوباره میخواد لب های لیامو ببوسه به سمت پری حمله ور شد و اینبار باهم روی تخت افتادن.

زین با فکر اینکه کسی که داره میبوستش لیامه غرق در بوسه شد.‌ از ته دل داشت پری رو میبوسید و این اخیرا اتفاق نمی‌افتاد.‌

_دلم برات تنگ شده بود

پری گفت و زین یه‌بار دیگه آروم بوسیدش. بعد یه بوسه روی گونش گذاشت و بعد گردنشو بوسید. پری سر زینو بیشتر به خودش فشار داد و یه آه کشید.

زین حس خوبی نداشت که داره از پری استفاده میکنه. اینم دوست نداشت که به جای حس کرد یه دیکه توی خودش. داره وارد واژن میشه.

اما کاری از دستش بر نمی‌یومد‌. دختری که الان زیرشرو خودش انتخاب کرده بود‌. نمی‌تونست همینطوری عوضش کنه.

زین دستی بین موهای بهم ریختش کشید. از رو تخت بلند شد و بعد از پوشیدن باکسرش، دنبال لباس و شلوارش گشت. اما پری دستشو گرفت و مانع شد.

_برای شب بمون

اون گفت و باعث شد چشمای زین گرد بشه.

_این بر خلاف قانونه 4

_بیخیال پسر کی به قانون ها اهمیت میده؟

_4

_بله

Benefit (Ziam) Wo Geschichten leben. Entdecke jetzt