Chapter 3(2)

667 63 32
                                        

Chapter 2
Day 1
End Night

(هموني ك دور و بر زينه)شارلوت

(هموني ك دور و بر زينه)شارلوت

Oops! Bu görüntü içerik kurallarımıza uymuyor. Yayımlamaya devam etmek için görüntüyü kaldırmayı ya da başka bir görüntü yüklemeyi deneyin.

Luke
(دوست هري)لوك

••

Harry's (pov)
پاهام ميلرزيدن..از شدت استرسي ك داشتم نميتونستم قدماي محكمي بردارم...ميترسيدم ك دوباره زينو با اون دختر ببينم!

ضربان قلبم تندتر و تندتر ميزد...
حس ميكردم نفسم داره بند مياد...

يه نفس عميق كشيدم و رفتم تو.

صداي موزيك اِلي گولدين توي توي محيط پخش ميشد.
صداي ادمايي ك اونجا ميومد و داشتن باهم حرف ميزدن با صداي موزيك قاطي شده بود و تبديل به يه شلوغي شده بود ك ادم از شنيدنش استرس ميگرفت...
از سه پله ي دم در ورودي پايين اومدم و چشام فقط دنبال يه نفر ميگشت...
جلوتر رفتم و مردمو كنار ميزدم...
جالبه كه اينجا هيچكي منو نميشناسه..زين منو به هيچكدومشون معرفي نميكرد و نكرد!

جلوتر رفتم و با صحنه اي روبه رو شدم ك نبايد هيچوقت ميشدم...

زين كنار اون دختر نشسته و بود وداشتن بلند بلند ميخنديدن و زين دستشو روي پاي اون دختر گذاشته بود!

ضربان قلبم تندتر شد...نفسم كمتر شد...
موهامو مرتب تر كردم و با چندتا سرفه گلومو صاف كردم و رفتم جلو..

زين تا چشمم به من خورد سريع سرجاش سيخ شد..
اونجا بود ك با اون هرزه چشم تو چشم شدم..

متوجه شدم ك صفت دختر براش يكم ديره ديگه...چون اون خيلي سنش از زين بيشتر ميزد...

زين به پت و پت افتاد
-هري..برات توضيح ميدم!!

تا كه اين حرفو زد..
دستمو بلند كردم و يكي محكم خوابوندم تو گوشش..

Can I Hide Him?(Z.S)Hikayelerin yaşadığı yer. Şimdi keşfedin