Chapter 2
Day 1
End Night(هموني ك دور و بر زينه)شارلوت
![]()
Oops! Bu görüntü içerik kurallarımıza uymuyor. Yayımlamaya devam etmek için görüntüyü kaldırmayı ya da başka bir görüntü yüklemeyi deneyin. Luke
(دوست هري)لوك••
Harry's (pov)
پاهام ميلرزيدن..از شدت استرسي Ùƒ داشتم نميتونستم قدماي Ù…ØÙƒÙ…ÙŠ بردارم...ميترسيدم Ùƒ دوباره زينو با اون دختر ببينم!ضربان قلبم تندتر Ùˆ تندتر ميزد...
ØØ³ ميكردم Ù†ÙØ³Ù… داره بند مياد...يه Ù†ÙØ³ عميق كشيدم Ùˆ Ø±ÙØªÙ… تو.
صداي موزيك اÙلي گولدين توي توي Ù…ØÙŠØ· پخش ميشد.
صداي ادمايي Ùƒ اونجا ميومد Ùˆ داشتن باهم ØØ±Ù ميزدن با صداي موزيك قاطي شده بود Ùˆ تبديل به يه شلوغي شده بود Ùƒ ادم از شنيدنش استرس Ù…ÙŠÚ¯Ø±ÙØª...
از سه پله ÙŠ دم در ورودي پايين اومدم Ùˆ چشام Ùقط دنبال يه Ù†ÙØ± ميگشت...
جلوتر Ø±ÙØªÙ… Ùˆ مردمو كنار ميزدم...
جالبه كه اينجا هيچكي منو نميشناسه..زين منو به هيچكدومشون معرÙÙŠ نميكرد Ùˆ نكرد!جلوتر Ø±ÙØªÙ… Ùˆ با صØÙ†Ù‡ اي روبه رو شدم Ùƒ نبايد هيچوقت ميشدم...
زين كنار اون دختر نشسته و بود وداشتن بلند بلند ميخنديدن و زين دستشو روي پاي اون دختر گذاشته بود!
ضربان قلبم تندتر شد...Ù†ÙØ³Ù… كمتر شد...
موهامو مرتب تر كردم Ùˆ با چندتا سرÙÙ‡ گلومو صا٠كردم Ùˆ Ø±ÙØªÙ… جلو..زين تا چشمم به من خورد سريع سرجاش سيخ شد..
اونجا بود Ùƒ با اون هرزه چشم تو چشم شدم..متوجه شدم Ùƒ ØµÙØª دختر براش يكم ديره ديگه...چون اون خيلي سنش از زين بيشتر ميزد...
زين به پت Ùˆ پت Ø§ÙØªØ§Ø¯
-هري..برات ØªÙˆØ¶ÙŠØ Ù…ÙŠØ¯Ù…!!تا كه اين ØØ±ÙÙˆ زد..
دستمو بلند كردم Ùˆ يكي Ù…ØÙƒÙ… خوابوندم تو گوشش..

ŞİMDİ OKUDUĞUN
Can I Hide Him?(Z.S)
Hayran Kurguماهر مشكلي رو حل ميكنيم به مشكل بزرگتري برميخوريم...داستان زندگي ما چيه؟ گذشته ي تاريك من يا آينده ي تاريك تو؟ [تكميل شده در تاريخ 3/nov/18]