اين پارتو با اهنگ
Amnesiac- KAMELOT بخونين!🎶Zayn's house
هري با حوله نشست روي تخت و با دستاش سرشو گرفت و چشماشو بست.
زين اينقدر نگران قضيه ي نيتن بود ك هري رو به كل فراموش كرد
با اينكه نميتونست خوب راه بره ولي يهو از سر جاش بلند شد و دنبال جيمي راه افتاد
-هي صبر كن
جيمي
زين سرعتشو بيشتر كردجيمي ك توي اسانسور ايستاده بود و منتظر بود ك اسانسور راه بيوفته به محض اينكه زينو ديد دستشو جلوي در گذاشت و از اسانسور پياده شد
-جيمي،تو..تو از وقتيكه ك برگشته باهاش ملاقات داشتي؟+نه
خوشبختانه.. نه
فقط موندم ك اين چجوري زنده مونده؟خدايي چجوري؟!-از كجا شنيدي ك برگشته
+بهم زنگ زد
ديروز
موقعيكه در خونه ي ليام پين بودم
اونجا بودم باهام تماس گرفت
با يه شماره ي ناشناس
بعد تو اومدي گردن منو گرفتي ك چرا گذاشتي هري بره؟
هري كيه بابا،اينقد شوكه شدم ك نميدونستم چيكار كنم.
-جيمي توكه ميدوني اون از من هيچ خاطره ي خوشي نداره
+اره خوب ميدونم اگه گيرت بياره كارت تمومه
ولي نگران نباش رفيق
ميگن يه پاشو سر انفجار هفت سال پيش از دست داده
-جدي نميگي كه
+اتفاقا از بچه هاي كالج شنيدم
واقعا زين تو از كجاي اون مارهفت خط خوشت ميومد؟
خيلي خوشحالم ك نشد بهش ابراز علاقه كني
خدا رحم كرد به همه مون
نه فقط به تو
به همه مون-تو كه ميدوني اين حرفا حقيقت نداره و فقط يه سوء تفاهمه
+بله ك ميدونم
-در ضمن.. جيمي هيچي رو راجب نيتن جلو هري نميگي ها!+صبر كن مرد
نكنه ميخواي با اين پسره ك اصل و نسبش از دم مشكل داره راه بياي
ميدوني چي ميشه؟!
بيخيال پسر.
داستان هفت سال پيشو دوباره برامون راه ننداز.-فقط جلوي اون هيچي نگو.
+سعيمو ميكنم.
فعلا!!زين دستشو روي ريشش كشيد و نفسشو بيرون داد!
به سمت اپارتمانش برگشت ك هري رو ديد داره خيلي عصبي راه ميره و با گوشيش تلفني حرف ميزنه.
-هي هي كجا ميري؟هز؟
+بيرون!!
-نميشه..
دستشو گرفت
+ولم كن زين..بزاركارمو بكنم!
بچه نيستيم كه!از اولش هم اشتباه بود..
-چي؟چي اشتباه بود؟
+همه چي زين.همه چي!
-ميخواي چيكار كني؟
+پول ايگور رو پس بدم
-مگه دست توعه؟
+قبول كن كه همه ي ما به اندازه ي خودمون گناه كاريم كاراگاه.
همه مون.
حالا از سر راهم برو كنار،كاراگاه ماليك!هري محكم زين رو كنار زد و با سرعت اونجا رو ترك كرد.
زين به اپارتمانش رفت و بعد از چندساعت خودشو به اداره رسوند.
حال خوبي از هيچ بابتي نداشت.نه فيزيكي،نه روحي
استرس شديد.نسبت به نيتن

ESTÁS LEYENDO
Can I Hide Him?(Z.S)
Fanfictionماهر مشكلي رو حل ميكنيم به مشكل بزرگتري برميخوريم...داستان زندگي ما چيه؟ گذشته ي تاريك من يا آينده ي تاريك تو؟ [تكميل شده در تاريخ 3/nov/18]